اگر وظیفة دردت زمان زمان نرسد
حلاونی بدل و لذتی به جان نرسد
حلاوتی که نرا در چه زنخدان است
هزار یوسف مصری به قعر آن نرسد
تو هر طرف که کشی نیر من ز رشک آنجا
پر شوم که بهر سینه ذوق آن نرسد
مکش مرا که ز بس لاغری همی ترسم
که روی تیغ تو ناگه به استخوان نرسد
کجا به ما رسد آن زلف کز زنخدانت
فتاده ایم به چاهی که ریسمان نرسد
چنین که نسبت روی تو می کنند به ماه
چگونه از تو سر او به آسمان نرسد
مرا سریست که بر خاک پاش خواهم سود
زمفلسان خود او را جز این زیان نرسد
نعیم و لذت دنیا اگر چه بسیارست
به ذوق بادة صافی ارغوان نرسد
کمال تا نشوی هیچ مگذر از در باره
که زحمت تو بدان خاک آستان نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی احساس درد و عشق و نرسیدن به آنچه دوست داریم، سخن میگوید. شاعر بیان میکند که در صورت عدم رسیدن به عشق و عشقورزی، هیچ لذتی به دل نخواهد رسید. او به زیباییها و جذابیتهای معشوق اشاره میکند و میگوید حتی هزاران زیبایی دیگر به پای محبوبش نمیرسند. همچنین ابراز میکند که هر جا برود، دلش همچنان در آرزوی دیدار محبوب میماند. او از زخمهایی که عشق به او زده میگوید و میترسد که به دلیل غم و اندوهش، دوستی حقیقی به بار نیاید. در نهایت، شاعر به لذتهای دنیا اشاره میکند و میگوید هیچ چیزی به شیرینی عشق و ارتباط با معشوق نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر زمانه به تو سختی و درد بزند، در عوض هیچ لذتی به تو نمیرسد و به نوعی زندگیات بیمزه میشود.
هوش مصنوعی: حلاوتی که در لبان نرگس وجود دارد، به قدری زیاد و عمیق است که هیچ یک از زیباییهای یوسف مصری به پای آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: هر کجا که بروی، من از حسادت به آنجا میرسم و پر میشوم، جایی که دیگران نمیتوانند به لذت آن دست یابند.
هوش مصنوعی: من را از میان نبر، چون از شدت لاغری میترسم که اگر روی تیغ تو بیفتم، به استخوانم آسیب برسد.
هوش مصنوعی: کجا میتوانیم به آن موهای افشان دسترسی پیدا کنیم، در حالی که از زیبایی تو در چاهی افتادهایم که دیگر راه نجاتی ندارد؟
هوش مصنوعی: اگر مردم زیباییهای تو را با زیبایی ماه مقایسه میکنند، چگونه ممکن است که چهرهات به آسمان نرسد و نور و زیبایی تو کمتر از آن باشد؟
هوش مصنوعی: من سرّی دارم که میخواهم بر خاک بپاشم، و از دردی که به دیگران میرسانم، جز زیانی به خودم نمیرسد.
هوش مصنوعی: لذتها و نعمتهای دنیا اگرچه بسیارند، اما به خوشی و طعم یک نوشیدنی خالص و خوشرنگ نمیرسند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به کمال نرسی، از درگاه کسی عبور نکن، زیرا زحمت و تلاش تو به آن مکان مقدس نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر آستانه اسرار آسمان نرسد
به بام فقر و یقین هیچ نردبان نرسد
گمان عارف در معرفت چو سیر کند
هزار اختر و مه اندر آن گمان نرسد
کسی که جغدصفت شد در این جهان خراب
[...]
مرا ز عشق تو گر شادیی به جان نرسد
تو شاد باش که جز غم به عاشقان نرسد
روا مدار که بیمار لعل چون شکرت
ز پا در آید و دستش بناردان نرسد
بیان طره تو کردمی و لیک دلم
[...]
به گرد گریه من ابر درفشان نرسد
به آه حسرت من برق خوش عنان نرسد
مجردان چو مسیح از علایق آزادند
کمند رشته مریم به آسمان نرسد
مرا ز خرمن گردون چه چشمداشت بود؟
[...]
نیم غمین که به گردون مرا فغان نرسد
اگر به بار رسد گو به آسمان نرسد
چه پرورش دهم آن نخل را درین گلشن
که چون رسد ثمر او به باغبان نرسد
چرا کشم چو نه آهم رسد ز ضعف بر او
[...]
کدام شب که فغانم به آسمان نرسد
خدا کند که ز دوری کسی به جان نرسد
از آن همیشه ترا سر بر آستان دارم
که پای غیر برین خاک آستان نرسد
من و گلی که زبس سرکشی درین گلشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.