اگر آن غمزه خونریز مصور میشد
آب آیینه چو شمشیر به جوهر میشد
بود شیرازهاش اندیشه آن مویمیان
پارههای دلم آن روز که دفتر میشد
جگر سوخته فاختگان آبکش است
ورنه از سایه سرو تو زمین تر میشد
قد رعنای تو میکرد اگر قامت راست
سرو با سبزه خوابیده برابر میشد
شب که رخسار تو از باده برافروخته بود
شعله پنهان به ته بال سمندر میشد
گل رخسار عرقناک ترا گر میدید
باغ جنت خجل از چشمه کوثر میشد
خشک ناگشته به دلدار رسیدی خط من
نامه شوقم اگر بال کبوتر میشد
اگر از تیغ تو میشد جگر من سیراب
سبزه خضر ز شادابی من تر میشد
میشد از غیرت شاهان دل مسکینان خون
وصل او گر به زر و زور میسر میشد
بود از چاشنی خاک قناعت غافل
مور روزی که گرفتار به شکر میشد
بودم آن روز من از جمله آزاده روان
که مرا سد رمق سد سکندر میشد
گشت از تلخی ایام گوارا صائب
ورنه شیرینی جان زود مکرر میشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و عاشقانه شاعر است. در آن، شاعر به توصیف زیباییها و تأثیرات معشوق خود میپردازد و از جنبههای مختلف عشق و اشتیاق صحبت میکند. شاعر میگوید اگر زیباییهای معشوق به تصویر کشیده میشد، تأثیرش بر دنیای اطراف چگونه بود. او همچنین به تأثیر عشق بر دل و حال و آینده خود اشاره میکند و از گذران زمان و تلخیهای زندگی سخن میگوید. در نهایت، شاعر حسرت و آرزوهای خود را در ارتباط با معشوقش ابراز میکند و برخورداری از عشق را عامل خوشبختی و شادابی میداند.
هوش مصنوعی: اگر آن نگاه زیبا و کشنده به تصویر کشیده میشد، آب آینه مانند شمشیری ساخته شده از جوهر تبدیل میشد.
هوش مصنوعی: در آن روزی که قلبم به هم میریخت و از هم پاره میشد، تفکر و اندیشهام در مورد آن فردی بود که موهای میانش را به زیبایی میپوشاند.
هوش مصنوعی: پرندگانی که دلشان پر از غم و درد است، به خاطر محبت و زیبایی تو دلهایشان میسوزد و اگر نه، سایهی درخت سرو تو میتوانست زمین را بهخاطر طراوت و نعمتش سیراب کند.
هوش مصنوعی: اگر قامت راست سرو با سبزهای که خوابیده است برابر میشد، زیبایی تو را دوچندان میکرد.
هوش مصنوعی: در شبی که چهرهات به واسطهی شراب درخشان و پرنور شده بود، یک آتش پنهان در انتهای بالهای پرندهی افسانهای سمندر وجود داشت.
هوش مصنوعی: اگر باغ بهشت گل صورت عرق کرده تو را میدید، از چشمه کوثر شرمنده میشد.
هوش مصنوعی: وقتی به محبوب رسیدی، نامهی شوق من اگر میتوانست پرواز کند، مثل پرندهای میشد.
هوش مصنوعی: اگر زخمهای تو باعث سیراب شدن دل من میشد، زمین سبز و شادابتر میگشت.
هوش مصنوعی: اگر شاهان غیرت و جوانمردی داشتند، دلهای غمگین مردم به خاطر وصل و محبت او به خون تبدیل میشد، اما این اتصال به محبت او تنها با زر و زور ممکن نمیشد.
هوش مصنوعی: مور به خاطر نداشتن قناعت و غفلت از آن، روزی که به دنبال شکر و لذت بود، گرفتار شد.
هوش مصنوعی: در آن روز من یکی از آزادگان بودم، ولی با این حال، نیروی دست و پا زدن من مانع پیشرفتم میشد.
هوش مصنوعی: از تلخیهای زندگی به شیرینیهایی دست پیدا شده، صائب. وگرنه، اگر همیشه زندگی شیرین بود، این شیرینی هرگز تکرار نمیشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو میرفت و مکرر میشد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
[...]
بر من، ار دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم، نتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو مرا خواب مقرر میشد
شرح هجران تو گفتم، بنویسم، لیکن
[...]
به من از دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو کرا خواب میسر میشد؟
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک
[...]
ز صبا سنبل او دوش به هم بر میشد
وز نسیمش همه آفاق معطر میشد
ز سواد شکن زلف به هم بر شدهاش
دیدم احوال جهانی که به هم بر میشد
ز دل و دیده نمیرفت خیالت که مرا
[...]
دوش چشمم ز فراق تو به خون تر میشد
آه من بی مه رویت به فلک بر میشد
اشک میآمد و میشست ز پیش نظرم
هرچه جز نقش تو در دیده مصور میشد
مه به کوی تو شب چارده خود بینه میگشت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.