گنجور

 
کمال خجندی

چهره ام دیده چه حاصل که به خون کرد نگار

که برون نقش و نگارست و درون ناله زار

بار گویند که دارد سر عاشق کشتن

خبر عاشقی من برسانید به یار

این محال است که ما هر دو ز هم می طلبیم

من ز تو مهر و وفا و تو ز من صبر و قرار

آن در ساعد منما بیش به صاحب نظران

که ربودی دل خلقی ز یمین وز یسار

مژه تا خاک درت پیشتر از دیده برفت

در میان مژه و دیده فتاد است غبار

لب می است و بدنت سیم چو هست اینهمه خام

خام باشد ز تو ما را طمع بوس و کنار

عمر در ناله و فریاد بسر برد کمال

در تو درد دل او کار نکرد آخر کار

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

گر شود بحر کف همت تو موج زنان

ور شود ابر سر رایت تو توفان بار

بر موالیت بپاشد همه در و گوهر

بر اعادیت ببارد همه شخکاسه و خار

فرخی سیستانی

ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار

تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار

گاه تیغ تو بر آرد ز سر دشمن گرد

گاه تیر تو بر آرد ز بر شیر دمار

هیبت تیغ تو و تیر تو دارد شب و روز

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

دی در آمد ز در آن لعبت زیبا رخسار

نه چنان مست بغایت ، نه بغایت هشیار

طربی در دل آن ماه نو آیین زنبیذ

اثری در سر آن لعبت زیبا رخسار

از خم زلفش برگ سمنش غالیه پوش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
منوچهری

بوستانبانا امروز به بستان بده‌ای؟

زیر آن گلبن چون سبز عماری شده‌ای؟

آستین برزده‌ای دست به گل برزده‌ای؟

غنچه‌ای چند ازو تازه و تر بر چده‌ای؟

دسته‌ها بسته به شادی بر ما آمده‌ای؟

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
عبدالقادر گیلانی

هرکه در پیش تو بر خاک بمالد رخسار

ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار

دگران گر به قدم بر سر کوی تو روند

من به سر بر سر کوی تو روم مجنون‌وار

سلطنت غیر تو کس را نسزد ز انکه به لطف

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه