مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باشد
می از کشتن نمیترسم رها کن تا بر آن باشد
پر از جانهاست دامنهای زلف تو میفشانش
تو معشوقی مرا فرما که عاشق جان فشان باشد
حدیث لطف گفتارت بکن از دیگری پرسش
که ما را ز آن لب انگشت تحیر در دهان باشد
چه نسبت می کنی مه را بخود خود را نکونر بین
که از تو نابمة فرق از زمین تا آسمان باشد
میان گفتم ار گمشد منش بابم چه میبخشی
قبا گفت و کله بر سر کمر هم در میان باشد
بخوان عاشق درویش اگر مهمان رسد جانان
کباب از سینه آب از دیده شیرینی زبان باشد
کمال از دیده می ریزد سرشک گرم در پایت
خنک آبی که در پای سهی سروی روان باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و زیبایی معشوق خود اشاره میکند و از احساسات عمیقش نسبت به او سخن میگوید. او از ترس دشمنان و ناپایداری زندگی نمیترسد و بر این باور است که عشق و زیبایی معشوقش او را به زندگی ادامه دادن تشویق میکند. شاعر از زلف و لطف معشوقش سخن میگوید و احساس میکند که عشقش او را از دیگران متمایز میسازد. همچنین به اهمیت عشق و میهمانی اشاره میکند و بیان میکند که در محاصره عشق، همه چیز شیرین و دلپذیر است. در نهایت، شاعر به زیباییهای معشوق و تأثیر آن بر احساساتش میپردازد و عشق را سرچشمهی خوشی و زندگی میداند.
هوش مصنوعی: نگران نباش که شمشیر دشمن ما تیز است، من از کشته شدن هراسی ندارم، فقط بگذار تا با آن روبهرو شوم.
هوش مصنوعی: دامنهای زلف تو عشق و زندگی را پر کرده است. تو معشوق من هستی، به من اجازه بده که عاشقانه جانم را فدای تو کنم.
هوش مصنوعی: راستی که صحبتهای نیکو و دلنشین تو را بگو، اما برای آنکه به عمق معنای آن برسیم، بهتر است از دیگران بپرسیم. زیرا ما از شیرینی کلام تو، در حیرت و شگفتی به سر میبریم و زبانمان به سخن نمیآید.
هوش مصنوعی: این شعر به ما میگوید که مقایسه کردن خود با دیگران، به ویژه در مورد چیزهایی که فراتر از آنچه که هستیم، نادرست است. به جای این که به دیگران نگاه کنیم و خود را با آنها مقایسه کنیم، باید به درون خودمان و تواناییهای خود توجه کنیم. اگر خود را با کسانی که در جایگاه بالاتری قرار دارند مقایسه کنیم، مشخص میشود که فاصله ما چه اندازه زیاد است. در واقع، این فاصله میتواند به اندازهای باشد که زمین و آسمان را از هم جدا کند. به همین دلیل بهتر است از مقایسه بیمورد خودداری کنیم و به پیشرفت و بهبود شخصی خود بپردازیم.
هوش مصنوعی: در اینجا، گویا شخصی در حال گفتگویی از خود میپرسد که اگر من گم شوم، چه کسی مرا پیدا خواهد کرد؟ همچنین به این موضوع اشاره میشود که در این حالت، آن شخص به نیکی و محبت اشاره میکند. او میگوید که باید شجاعت و اراده جدی داشته باشد و در زندگی تلاش کند، حتی اگر دشواریهایی پیش بیاید. این بدان معناست که در تلاشها و چالشها، همواره باید امید و انگیزه را حفظ کرد.
هوش مصنوعی: اگر عاشق درویش را بخوانی، وقتی معشوق وارد شود، جانش مثل کباب داغ میشود و از چشمانش اشک میریزد، اما زبانش شیرین و دلپذیر خواهد بود.
هوش مصنوعی: کمال و زیبایی از چشم میریزد، همانطور که اشک گرم در پای تو فرو میافتد؛ مانند آبی خنک که در پای درخت بلند و خوشنما جاری شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همی تا خسرو غازی خداوند جهان باشد
جهان چون ملکش آبادان و چون بختش جوان باشد
چنان باشد جهان همواره تا شاه اندران باشد
ازیرا کو فرشته ست و فرشته در جنان باشد
بهار از عارض خوبش همانا نسبتی دارد
[...]
چو آمد روی مه رویم چه باشد جان که جان باشد
چو دیدی روز روشن را چه جای پاسبان باشد
برای ماه و هنجارش که تا برنشکند کارش
تو لطف آفتابی بین که در شبها نهان باشد
دلا بگریز از این خانه که دلگیرست و بیگانه
[...]
سر جانان ندارد هر که او را خوف جان باشد
به جان گر صحبت جانان برآید رایگان باشد
مغیلان چیست تا حاجی عنان از کعبه برپیچد
خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
ندارد با تو بازاری مگر شوریده اسراری
[...]
کسی را کاین چنین زلف و بناگوش آن چنان باشد
اگر در دیده و دل جای دارد و جای آن باشد
بلایی گشت حسنت بر زمین و همچو تو ماهی
اگر بر آسمان باشد، بلای آسمان باشد
مرا چون هر دمی سالی ست اندر حسرت رویش
[...]
سعادت دل دهد آنرا که چون تو دلستان باشد
نمیرد تا ابد آنکس که او را چون تو جان باشد
رخت در مجمع خوبان مهی بر گرد او انجم
تنت در زیر پیراهن گل اندر پرنیان باشد
نگاری را که موی او سر اندر پای او پیچد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.