بنیاد وجودم ز تو ای دوست خراب است
وین کار خرابی همه از حب شراب است
جانم به عذاب است ز مخموری دوشین
ساقی قدحی ده که در آن عین ثواب است
چون میگذرد عمر سبک رطل گران ده
وین چرخ گران از پی ما چون به شتاب است
زاهد که شود غره به زهدی که ندارد
آن زهد فریبنده او نقش سراب است
وانکس که بود عاشق و بی باک و قلندر
مقصود حقیقیش ز می رفع حجاب است
ای پیر اگر عهد نو در عشق شکستیم
مشکن دل احباب که این عین شباب است
ای خفته بیدرد نبینی که همه شب
مائیم نظر باز و ترا دیده به خواب است
گویند که نقصان کمال است که دایم
جویای شراب است و کباب است و رباب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ابراز عشق و درخواست از معشوق میپردازد. شاعر اظهار میکند که وجودش از عشق معشوق خراب شده و این بینظمی ناشی از عشق به شراب است. او از ساقی میخواهد که قدحی پر از شراب به او دهد تا از عذابش کاسته شود. زمان را سپری شده میبیند و به بیمعنایی زهدی که بدون عشق است اشاره میکند. در نهایت، شاعر به اهمیت عشق و نداشتن گناه در آن اشاره میکند و به دوستانش توصیه میکند قلبهایشان را نشکنند. شعر بر اهمیت لذت بردن از زندگی و عشق تأکید دارد و به سراب بودن زهد بدون عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: وجود من بر اساس محبت تو ویران شده و این ویرانی همه به خاطر عشق به شراب است.
هوش مصنوعی: جانم از درد و رنجی که به خاطر مستی دیشب دارم، گرفتار است. ای ساقی، یک جام به من بده که در آن پاداشی نهفته است.
هوش مصنوعی: زمان مانند باری سنگین بر دوش ما میگذرد و این دنیا نیز با سرعتی زیاد به سمت ما در حال حرکت است. ما باید باری که بر دوش داریم را رها کنیم و بیخبر از گذر زمان، زندگی را بگذرانیم.
هوش مصنوعی: زاهدی که به زهد خود مغرور میشود، باید بداند که زهدش واقعی نیست و فقط جلوهای فریبنده دارد که همچون سراب است.
هوش مصنوعی: آن کس که عاشق و بی پروا و آزاد است، هدف واقعیاش از نوشیدن شراب این است که پردهها را کنار بزند و به حقیقت دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: ای سالک با تجربه، اگر در عشق معاهدهی جدیدی را نادیده گرفتیم، دل دوستان را نشکن که این خود نشانهی جوانی و شور زندگی است.
هوش مصنوعی: ای کسی که بیدرد و غم خوابیدهای، نمیدانی که ما تمام شب بیداریم و تو در خواب هستی و حتی ما را نمیبینی.
هوش مصنوعی: میگویند که نقص و کمبود نشانه کمال است، زیرا کسی که همواره در پی شیرینیهای زندگی مانند شراب، کباب و ساز و آهنگ است، نشاندهنده عمق جستجو و آرزوهای انسانیاش میباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آبادتر آن سینه که از عشق خراب است
آزادی آن دل که در آن زلف تاب است
کو غمزده ای تا کند از ناله من رقص
کاین نامه من زمزمه چنگ و رباب است
جستم به سؤال آب حیاتی ز لب دوست
[...]
روزی که به من ناز و عتابت به حساب است
آن روز مرا روز حساب است و عذاب است
گفتی پس قرنی ز جفایت بکشم دست
فریاد من از دست تو باز این چه عتاب است
خواهند شدن صید و تا ماه ز ماهی
[...]
ما را زِ خیالِ تو چه پروایِ شراب است؟
خُم گو سر خود گیر، که خُمخانه خراب است
گر خَمر بهشت است بریزید که بی دوست
هر شَربَتِ عَذبَم که دهی، عینِ عذاب است
افسوس که شُد دلبر و در دیدهٔ گریان
[...]
در میکده آنرا که به کف جام شراب است
عیبش مکن ار شام و سحر مست و خراب است
برداشتن از می نتواند سر خود را
از باده هوا در سر آن کو چو حباب است
سر رشته کارش کشد آخر به خرابی
[...]
گر شکوهای آمد به زبان بزم شراب است
باید که بشویند ز دل عالم آب است
زینش نتوان سوخت گر از خویش بنالد
آن مرغ که در روغن خود گشته کباب است
ابری برسد روزی و جانش به تن آید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.