گنجور

 
صائب تبریزی

ما صلح نمودیم ز گلزار به بویی

چشمی چو عرق آب ندادیم ز رویی

چشمی نچراندیم درین باغ چو شبنم

چون سرو فشردیم قدم بر لب جویی

با موی سفید اشک ندامت نفشاندیم

در صبح چنین تازه نکردیم وضویی

شوخی مبر ای تازه خط از حد که دل من

آویخته چون برگ خزان دیده به مویی

از جوش زدن در دل خم سوخت شرابم

رنگین نشد از باده من دست سبویی

گویاست به بی جرمی من پیرهن چاک

محتاج نیم چون مه کنعان به رفویی

شد چون صدف آب رخ ما خرج بهاران

از آب گهر تر ننمودیم گلویی

هر چند که گردید چو کافور مرا موی

دل سرد نگردید ز دنیا سرمویی

صائب نکند روی به آیینه چو طوطی

آن را که بود از دل خود آینه رویی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
انوری

ای ملک ترا عرصهٔ عالم سرکویی

از ملک تو تا ملک سلیمان سرمویی

بی‌موکب جاه تو فلک بیهده تازی

با حجت عدل تو ستم بیهده گویی

خاقانت نخوام که سزاوار خطابت

[...]

مجد همگر

گر با تو زبانی شودم هر سر موئی

وز جور تو نالم به تو بر هر سر کوئی

از ناز و جفا هم نکنی یک سرمو کم

وز ناله من در تو نگیرد سرموئی

در حسن تمامی و دل افروز و منم نیز

[...]

سعدی

ای ولوله عشق تو بر هر سر کویی

روی تو ببرد از دل ما هر غم رویی

آخر سر مویی به ترحم نگر آن را

کآهی بودش تعبیه بر هر بن مویی

کم می‌نشود تشنگی دیده شوخم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
اوحدی

ای نافهٔ چینی ز سر زلف تو بویی

ماه از هوست هر سرمه چون سر مویی

شوق تو ز بس جامه که بر ما بدرانید

نی کهنه رها کرد که پوشیم و نه نویی

از بادهٔ وصل تو روا نیست که دارد

[...]

خواجوی کرمانی

ای ترک پریچهره بدین سلسله موئی

شرطست که دست از من دیوانه بشوئی

بر روی نکو این همه آشفته نگردند

سرّیست در اوصاف تو بیرون ز نکوئی

طوبی نشنیدیم بدین سرو خرامی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه