گنجور

 
صائب تبریزی

باد دستانه مکن خرج نفس رازنهار

که برآردنفسی رازجگر صبح دوبار

به صدف بازنگردد گوهرازدامن بحر

مهر ازاین حقه گوهر به تأمل بردار

دل اگر تیره نخواهی بسخن لب مگشا

که ازاین رخنه درآیدبه دل صاف غبار

می کشد مهرخموشی زجگرزهرسخن

زخم این مارشود به ،به همین مهره مار

خامشی مهرسلیمان بود ودیو،سخن

به کف دیومده مهرسلیمان زنهار

تانبندی زسخن لب ،نشوددل گویا

عیسی ازمریم خاموش پذیردگفتار

خامشی آینه ونطق بود زنگارش

مکن این آینه راتخته مشق زنگار

سرخودداد به باد از سخن پوچ حباب

برمداراز لب خود مهر درین دریابار

نبرد زورکمان عیب کجی راازتیر

تاسخن راست نباشد به لب خویش میار

برلب چاه بود قیمت یوسف زرقلب

چون سخن تازه برآید زقلم، باشدخوار

گوش تاتشنه گفتارنباشد چو صدف

مفشان قطره خود همچو رگ ابربهار

تازآیینه بی زنگ نیابدمیدان

متکلم نشود طوطی شیرین گفتار

گفتن حرف بود خرج شنیدن چون دخل

خرج بردخل میفزاکه شوی بی مقدار

نتوان فضل خموشی به سخن صائب گفت

خامشی بحر بود ،کوزه خالی گفتار

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

گر شود بحر کف همت تو موج زنان

ور شود ابر سر رایت تو توفان بار

بر موالیت بپاشد همه در و گوهر

بر اعادیت ببارد همه شخکاسه و خار

فرخی سیستانی

ای ز کار آمده و روی نهاده به شکار

تیغ و تیر تو همی سیر نگردند ز کار

گاه تیغ تو بر آرد ز سر دشمن گرد

گاه تیر تو بر آرد ز بر شیر دمار

هیبت تیغ تو و تیر تو دارد شب و روز

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

دی در آمد ز در آن لعبت زیبا رخسار

نه چنان مست بغایت ، نه بغایت هشیار

طربی در دل آن ماه نو آیین زنبیذ

اثری در سر آن لعبت زیبا رخسار

از خم زلفش برگ سمنش غالیه پوش

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
منوچهری

بوستانبانا امروز به بستان بده‌ای؟

زیر آن گلبن چون سبز عماری شده‌ای؟

آستین برزده‌ای دست به گل برزده‌ای؟

غنچه‌ای چند ازو تازه و تر بر چده‌ای؟

دسته‌ها بسته به شادی بر ما آمده‌ای؟

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
عبدالقادر گیلانی

هرکه در پیش تو بر خاک بمالد رخسار

ملک کونین مسخّر بودش لیل و نهار

دگران گر به قدم بر سر کوی تو روند

من به سر بر سر کوی تو روم مجنون‌وار

سلطنت غیر تو کس را نسزد ز انکه به لطف

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه