گنجور

 
صائب تبریزی

جهان فروز چنان گشت باده گلرنگ

که از شمار شرر می دهد خبر دل سنگ

چکیده جگر شعله است نغمه عود

کمند عشرت رم کرده است رشته چنگ

هوای چیدن گل دارم از گلستانی

که باغبان جهد از خواب از پریدن رنگ

سفینه املم در محیطی افتاده است

که هست رشته شیرازه اش ز پشت نهنگ

دلم به اختر بدروز سینه صاف شود

ستاره پنبه گذارد اگر به داغ پلنگ

شراب عشق درآید اگر به خانه زور

شود ز سایه میناکبود چهره سنگ

به قید رسم گرفتار شد دل صائب

مباد هیچ مسلمان اسیر قید فرنگ

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

بکوه ساوه (ساده) ز تو مرگ بر نخواهد گشت

همی دراید در روی تو از آن آژنگ

اگر نخواهی بر دشت ساوه شو بنشین

وگر بخواهی درشو بقلعۀ بشلنگ

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

خدایگان جهان خسرو بزرگ اورنگ

بر آوردندهٔ نام و فرو برندهٔ ننگ

شَهِ ستوده به نام و شه ستوده به خوی

شهِ ستوده به بزم و شهِ ستوده به جنگ

چو آفتاب سر از کوه باختر بر زد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ازرقی هروی

ز موج دریا این آبر آسمان آهنگ

کشیر رایت پروین نمای بر خرچنگ

مشعبد آمد پروین او ، که در دل کوه

چو وهم مرد مشعبد همی نماید رنگ

سپهر رنگین زو گشت کوه سیم اندود

[...]

منوچهری

شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ

میی بسان عقیق و گداخته چون زنگ

به دست راست شراب و به دست چپ زلفین

همی‌خوریم و همی بوسه می‌دهیم به دنگ

نبیذ و بوسه تو دانی همی چه نیک بود

[...]

مسعود سعد سلمان

ایا فروخته از فر و طلعتت او رنگ

زدوده رای تو ز آیینه ممالک زنگ

بلند رای تو خورشید گنبد دولت

خجسته نام تو عنوان نامه فرهنگ

ز نور رای تو مانند روز گردد شب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه