گنجور

 
کمال خجندی

ما به کفر زلف او داریم ایمانی درست

بابت پیمان شکن عهدی و پیمانی درست

گرچه چشم می‌گویدم جویم دلت لیکن که یافت

قول مستی راست عهد نامسلمانی درست

عهدها بندد که سازم عاقبت دل با تو راست

راست گویم این سخن هم نیست چندانی درست

بر زبانها نا گذشت آن لب رقیب جنگجوی

در دهان عاشقان نگذشت دندانی درست

بار ما گر آستین افشان در آید در سماع

کس نه بیند خرقه پوشی با گریبانی درست

گوی دلها بسکه از هر سو ربودند و شکست

نیست بر دوشبتان از زلف چرگانی درست

پاره سازند اهل معنی جامه ها بر تن کمال

گر بخواند هفت بیت تو غزالخوانی درست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
جامی

رند دردی کش که با می دارد ایمانی درست

در ازل بسته ست با پیمانه پیمانی درست

در لباس شیشه تا می جلوه گر شد کم گذاشت

خلعت تقوا و توبه بر مسلمانی درست

گر دهد لب نوجوانی می ندانم چون گزم

[...]

عرفی

عشق کو تا نو کنم با درد پیمانی درست

از فغان در شهر نگذارم گریبانی درست

با وجود آن که عشق آورد صد داروی تلخ

بهر درد ما نشد اسباب درمانی درست

تا نبردم صد شکاف از دست، گریبانم نهشت

[...]

صائب تبریزی

سرنزد از بلبلم هر چند دستانی درست

ناله ام نگذاشت در گلشن گریبانی درست

گر چه دایم در شکستم بود چشم شور خلق

شور من نگذاشت در عالم نمکدانی درست

بلبل از آوازه عالم را گلستان کرده بود

[...]

جویای تبریزی

عاشقان را با پریشانی ست پیمانی درست

نقش ما بنشسته با زلف پریشانی درست

حسن شوخش پرده برگیرد اگر از روی کار

در جهان باقی نمی ماند گریبانی درست

عاجز است از عهدهٔ تعمیر او میخانه ها

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه