زهی ز عارض گلرنگ، خونی می ناب
عرق به روی تو جام شراب در مهتاب
به پای آبله ریز آنقدر ترا جستم
که غوطه زد به گهر رشته های موج سراب
خرد به زور می ناب برنمی آید
مرو به کشتی کاغذ دلیر بر سر آب
هوای خانه به ویرانیش کمر بندد
کسی که خانه ز دریا جدا کند چو حباب
چه کم ز ریزش خوناب دل شود تب عشق؟
چه آب بر دل آتش زند سرشک کباب؟
کتاب جوهر شمشیر عشق را صائب
ز خون خضر و مسیحاست سرخی سر باب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عاشقانه و شور و شوق دل شاعر میپردازد. شاعر از زیبایی و لطافت معشوق با استفاده از تصاویری چون "عارض گلرنگ" و "جام شراب در مهتاب" سخن میگوید. او در تلاش است تا عشق و درد درونی خود را در دریا و امواج تصویر کند و به دنبال معشوق میگردد. در نهایت، به این نتیجه میرسد که عشق تب و تابی همچون آتش در دل دارد و این عشق با خون و زندگی ارتباطی عمیق دارد. شاعر با اشاره به "کتاب جوهر شمشیر عشق"، به قدرت و شدت عشق در زندگی انسانها اشاره میکند.
هوش مصنوعی: چقدر زیباست رنگ گل بر چهرهات، چنان که گویی عرق خالص شراب بر روی تو نشسته و در نور ماه میدرخشد.
هوش مصنوعی: برای به دست آوردن چیز ارزشمندی، آنقدر تلاش کردم و به دنبال آن گشتم که عمق دریا را زیر آب میخوردم و به عمق امواج روان غوطه ور میشدم.
هوش مصنوعی: عقل و دانش با فشار و تلاش به دست نمیآید. پس بهتر است در کارها خود را با توجه به امکانات و شرایطی که داریم، مدیریت کنیم.
هوش مصنوعی: کسی که بخواهد خانهای را از دریا جدا کند، مانند حبابی است که در آسمان معلق میشود. حال و هوای خانه وقتی بر ویرانیاش سایه میافکند، این کار به هیچ وجه آسان نیست.
هوش مصنوعی: عشق چه تب و تابی برای دل به وجود میآورد که حتی کمبود خون دل هم نمیتواند آن را کم کند؟ و چه چیز میتواند بر آتش سوزان دل، مانند اشک سوخته، آب بریزد؟
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق حقیقی و عمیق مانند شمشیر تیز و برندهای است که با خون شخصیتهای بزرگ و مقدسی همچون خضر و مسیح آغشته شده است. به این ترتیب، عشق را به عنوان یک پدیدهای قدرتمند و مقدس میبیند که از تجارب و فداکاریهای بزرگ شکل گرفته است. سرخی خون نیز نماد شدتی است که در این عشق وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.