نوش کن خواجه علیرغم صُراحیشکنان
بادهای تلخ به یاد لب شیریندهنان
بطلب یافت نشان از لب شیرین فرهاد
ره سوی لعل نبردند به جز کوهکنان
خاک بر فرق کسانی که زر و سیم به خاک
باز بردند و نخوردند به سیمینذقنان
دوش رفتم به چمن از هوس بلبل و گل
این یکی جامهدران دیدم و آن نعرهزنان
گفتم این چیست بگفتند که آن قوم که پار
میرسیدند درین روضه به هم جلوهکنان
همه را خاک بفرسود کنون نوبت ماست
حال شمشادقدان بنگر و نازکبدنان
بلبل این گفت و دگر گفت که می نوش کمال
فصل گلریز و به مطرب بگذار این سخنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تصویر کشیدن لذت و زیباییهای زندگی و عشق پرداخته است. شاعر از آداب و رسوم نیکو میگوید و به یاد عزیزانی که لبهای شیرین دارند، بادهای تلخ مینوشد. به یاد فرهاد، او به جمال و زیباییهای طبیعت اشاره دارد و به معضلات زندگی و ارزشهای واقعی اشاره میکند. در چمن با زیبایی بلبل و گلها روبرو میشود و به جشن زندگی و شادی دعوت میکند. او به دیگران یادآور میشود که زمان لذت بردن و خوشی کردن فرا رسیده است و باید از این لحظات غافل نشوند.
هوش مصنوعی: بیا و از بادهای تلخ بنوش، حتی اگر کسانی باشند که میخواهند شیشههای شراب را بشکنند. این نوشیدن را به یاد لبهای شیرین و دلنشین آن کسانی که دوستشان داری انجام بده.
هوش مصنوعی: فرهاد برای رسیدن به لبهای شیرین معشوقش تلاش زیادی کرد و هیچکس جز کوهنوردان به هدفی که داشت دست نیافت.
هوش مصنوعی: خاک بر سر افرادی که ثروت و دارایی را به خاك برگرداندند و از آن بهرهمند نشدند.
هوش مصنوعی: دیشب به باغ رفتم به خاطر علاقه به بلبل و گل. در آنجا یکی را دیدم که آرام و بیخبر از خود در حال خواب بود و دیگری را که با صدای بلند فریاد میزد.
هوش مصنوعی: سوال کردم که این چه چیزی است، گفتند آن گروهی که به این باغ میرسیدند، در اینجا به هم میدرخشیدند و جلوهگر بودند.
هوش مصنوعی: همه چیز به خاک سپرده شده و حالا نوبت ماست. به قد بلندها و نرمخویان دقت کن.
هوش مصنوعی: بلبل این را گفت و دیگری گفت که نوشیدنی بیاور، زیرا فصل گل و شکوفه به اوج خود رسیده است و این حرفها را به مطرب بسپار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
[...]
نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان
باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان
ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان
تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان
با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند
آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان
دلق سالوس مرا پرده ناموس درید
[...]
ای شه صفشکنان خسرو ناوکفکنان
صد شکست از صف مژگان تو بر صفشکنان
تلخکام از شکر لعل لبت نوشلبان
زهرخند از لب شیرین تو شیریندهنان
از قدت پست شده سایه شمشادقدان
[...]
دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان
آه از این سنگدلان وای ازین دلشکنان
چشم من گر سپر ناوک مژگان سازی
به که در دیده مردم گذری غمزه زنان
گر چو فرهاد شوم کشته خوبان چه غمست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.