گرچه از باران دیده خاک آن کو پر گل است
پای عاشق در گل از دست دل از دست دل است
بنده را گر پیش خویش از مقیلان خوانی رواست
هر که رو در قبله روی تو دارد مقبل است
دل همه تن اشک خونین گشت و آمد سوری چشم
تا فرود آید روان هر جا که او را منزل است
در اشکم دید بر خاک در و گفت این یتیم
روز گاری رفت و هم زینسان پرین در سائل است
میلها دارد به اشک و آه ما آن سرو ناز
سرو با آب و هوا هر جا که باشد مایل است
می نگنجد در دهان او ز ننگی جز سخن
گر من این معنی نگویم آن دهان خود قابل است
تیغ و خنجر چون حق آمد در خور خون حلال
گر بریزد خون عاشق حق بدست قاتل است
نیست مشکل دل ز جان بر داشتن بر عاشقان
دیده از دیدار خوبان بر گرفتن مشکل است
می دهد پندم ز روی خوب می گوید کمال
هرکه ما را این نصیحت می کند خود غافل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و درد عاشقانه اشاره دارد. شاعر میگوید که حتی اگر زمین خیس و پر از گل باشد، پای عاشق در گل احساس دیگری دارد و دلش از عشق آکنده است. او به عشق و وابستگی خود به معشوق اشاره میکند و میگوید که هر کس رو به قبله عشق تو دارد، مقبول و خوشقلب است. شاعر از دلی پر از اشک و درد سخن میگوید که به دنبال معشوقش میگردد. در ادامه، استحاله عشق را در اشک و آه توصیف میکند و به ارتباط عاشق و معشوق در سختیها و چالشها اشاره مینماید. همچنین، از تیغ و خنجر و خون، و از مبارزه عاشق با سختیهای عشق میگوید، و در نهایت به این نکته میرسد که نصیحتکنندگان خود در غفلتاند. به طور کلی، شعر فشردهای از احساسات عمیق و چالشهای عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه زمین پر از گل است و باران بر چهرهاش نشسته، اما پای عاشق در گل فرو رفته و دلش را از دست داده است.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا نزد خود بخوانی، اشکالی ندارد، چرا که هر کسی که به سمت قبله رو به تو دارد، مورد محبت و پذیرفته شده است.
هوش مصنوعی: دل همه پر از غم و اندوه شد و اشکهای خونین از چشمان جاری گشت، تا جایی که روان انسان، به هر کجا که منزل اوست، فرود آید.
هوش مصنوعی: در اشکهایم بر روی زمین نگاه کردم و گفتم که این یتیم روزگاری رفته و حالا به این حالت در انتظار کمک است.
هوش مصنوعی: سرو ناز در هر جا که باشد، به اشک و آه ما تمایل دارد و برای ما در دل، گرمایی خاص ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: او به حدی از ننگ و شرم پر شده که دیگر هیچ حرفی جز سخن نمیتواند در دهانش جا بگیرد. اگر من این معنا را بیان نکنم، آن دهان خود به اندازه کافی ارزشمند است.
هوش مصنوعی: چ knife and dagger when faced with the truth, إذا spilled the blood of a true lover, Although it may seem permissible, The one who commits the act is the real murderer.
هوش مصنوعی: از دل برآمدن دشواری نیست، اما برای عاشقانی که از دیدن معشوق لذت میبرند، سختی در جدا شدن از آنان وجود دارد.
هوش مصنوعی: به من نصیحت میکند و از زیباییاش میگوید، اما همان کسی که این توصیه را میکند، در واقع خود از حقیقت غافل است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پای دل در کوی عشقت تا به زانو در گِل است
همّتی دارید با من زانکه کاری مشکل است
من ندانم کین دل دیوانه را مقصود چیست
کو همیشه سوی سرگردانی من مایل است
فیل محمودی فرو ماند اگر بیند به خواب
[...]
تا دلم در دست آن سیمین بر سنگین دل است
زیر پای من ز آب چشم و خون دل گل است
جز جفای من نگردد در دل سنگین او
بر ندارد سنگ خارا آنچه او را در دل است
نیست نرمی در دلش با دیده پرآب من
[...]
بار دل بر تن نهادن کار ارباب دل است
این که عیسی بار خر بر دوش گیرد مشکل است
ای عزیزان رهرو راه دلارام است دل
چون سبکبار است پیش از کاروان در منزل است
مرغ عرشی آرزوی آشیان دارد ولی
[...]
من خیال یار دارم، گر کسی را بر دل است
کز خیال او شوم، خالی، خیالی باطل است
چشم عیارش، به قصد خواب هرشب تا سحر
در کمین مردم چشم است و مردم، غافل است
عشق، در جان است و می، در جام و شاهد، در نظر
[...]
یار اگر در دیده پنهان است پیدا در دل است
گر به صورت میکند دوری به معنی واصل است
من به سر آیم به سوی او چو آب آشفتهوار
گر نیاید سرو ما شاید که پایش در گل است
من چو سروم ایستاده پیش او بر یک قدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.