گنجور

 
صائب تبریزی

روز ما با شب یکی زان آفتاب انورست

زنگ این آیینه از تردستی روشنگرست

می زند در لامکان پر، دل درون سینه ام

این سپند شوخ در مجمر، برون مجمرست

بر دل آزادگان برگ سفر باشد گران

بادبان بر کشتی دریایی ما لنگرست

پرده خارست اگر دارد گلی این بوستان

نوش این محنت سرا آهن ربای نشترست

همت از اندیشه سایل نمی آید برون

گردن مینا بلند از انتظار ساغرست

حسن از آزردن عشاق می بالد به خود

تیغ از زخم نمایان در کنار مادرست

از بیاض گردن او فرد بیرون کرده ای است

صبح عالمتاب کز نورش جهانی انورست

می شود بی خواست لبریز از شراب لاله رنگ

هر که دست اختیارش چون سبو زیر سرست

صائب از افسردگی های خزان آسوده است

عندلیبی را که باغ دلگشا زیر پرست

تلخ شد از هوشیاری بر تو صائب زیر چرخ

ورنه نقل باده خواران چشم شور اخترست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

عید همچون حاجیان نوروز را پیش اندرست

اینت نوروزی که عیدش حاجب و خدمتگرست

عید اگرنوروز را خدمت کند بس کار نیست

چاکر نوروز را چون عید سیصد چاکرست

عید را زینت ز مال وملک درویشان بود

[...]

وطواط

صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل

تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست

هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن

هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست

عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست

[...]

انوری

دوش خوابی دیده‌ام گو نیک دیدی نیک باد

خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست

خویشتن را دیدمی بر تیغ کوهی گفتیی

سنگ او لعل و نباتش عود و خاکش عنبرست

ناگهان چشمم سوی گردون فتادی دیدمی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
سعدی

پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست

دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست

با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین

زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست

ابن یمین

بر سپهر حسن رویش آفتابی دیگرست

لیکن از شعر سیاهش سایبانی دیگرست

زینت خوبان بگاه جلوه از زیور بود

روی شهر آرای تو زیب و بهای زیورست

گفتم آرم در دهن ناگه لبت خندید و گفت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه