روز ما با شب یکی زان آفتاب انورست
زنگ این آیینه از تردستی روشنگرست
می زند در لامکان پر، دل درون سینه ام
این سپند شوخ در مجمر، برون مجمرست
بر دل آزادگان برگ سفر باشد گران
بادبان بر کشتی دریایی ما لنگرست
پرده خارست اگر دارد گلی این بوستان
نوش این محنت سرا آهن ربای نشترست
همت از اندیشه سایل نمی آید برون
گردن مینا بلند از انتظار ساغرست
حسن از آزردن عشاق می بالد به خود
تیغ از زخم نمایان در کنار مادرست
از بیاض گردن او فرد بیرون کرده ای است
صبح عالمتاب کز نورش جهانی انورست
می شود بی خواست لبریز از شراب لاله رنگ
هر که دست اختیارش چون سبو زیر سرست
صائب از افسردگی های خزان آسوده است
عندلیبی را که باغ دلگشا زیر پرست
تلخ شد از هوشیاری بر تو صائب زیر چرخ
ورنه نقل باده خواران چشم شور اخترست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای زندگی و تضادهایی که در آن وجود دارد اشاره دارد. روز و شب به عنوان دو بخش وجود انسان، آفتاب و نور آگاهی را نمادین معرفی کرده و از تردستی و روشنگری صحبت میکند. شاعر از دل آزاده و سفر و دستاوردهای آن میگوید و اشاره به محنت و زخمهای عشق نیز دارد. او به احساس و زیباییهای بیپایان زندگی و عشق، بهویژه در زمانهایی که انسان آزادی را در اختیار ندارد، پرداخته است. همچنین به ارزش و نیکوییهای هستی و چالشهایی که در آن وجود دارد، اشاره میکند و در نهایت، احساس تلخی و ناامیدی را در لابلای این زیباییها و شادیها متجلی میسازد.
هوش مصنوعی: روز ما و شب ما یکی است، زیرا آن آفتاب درخشان وجود دارد. زنگ این آیینه به خاطر هنر و تردستی روشنگران است.
هوش مصنوعی: دل من همچون آتش شعلهور در درون سینهام میسوزد و این احساس شاداب و سرزنده، مرزهای بینهایت را درنوردیده است.
هوش مصنوعی: دل آزادگان در سفرهایشان سنگین و پر از بار است؛ چرا که در کشتی زندگی ما، لنگر و تکیهگاهی وجود دارد که به ما کمک میکند.
هوش مصنوعی: اگر در این باغ خار و خسی وجود دارد، باید بدانیم که آن گل خوشبو هم در همین باغ رشد کرده است. این سختیها و رنجها همچون آهنربایی هستند که درد را به سمت خود جلب میکنند.
هوش مصنوعی: تلاش و اراده از فکر و اندیشهی شخصی به وجود نمیآید، بلکه مانند گردنی بلند از مینا، نشاندهندهی انتظار و آرزوی نوشیدن شراب است.
هوش مصنوعی: حسن به خاطر آزار دادن عاشقان به خود میبالد و نشان زخمهایی که بر اثر تیغ به وجود آمده، در کنار مادرش نمایان است.
هوش مصنوعی: از سفیدی گردن او نوری بیرون آمده که صبح روشنی بخش جهان است و به خاطر آن، جهانی روشن و نورانی خلق شده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که کنترل و اختیار زندگیاش به دستش باشد، بدون اینکه بخواهد، از شادی و لذت پر میشود؛ مثل سبوی شرابی که زیر سرش قرار دارد و او را سرشار میکند.
هوش مصنوعی: پرنده ای که در باغی زیبا و دلنشین زندگی میکند، از ناامیدیها و غمهای پاییز بیخبر است و در آرامش به سر میبرد.
هوش مصنوعی: از آگاهی و بصیرت من به تو، ای صائب، زندگی تلخ شده است، در حالی که اگر نه، نوشیدن شراب برای دیگران به دلایل جادویی و شوم ستارههاست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید همچون حاجیان نوروز را پیش اندرست
اینت نوروزی که عیدش حاجب و خدمتگرست
عید اگرنوروز را خدمت کند بس کار نیست
چاکر نوروز را چون عید سیصد چاکرست
عید را زینت ز مال وملک درویشان بود
[...]
صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل
تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست
هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن
هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست
عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست
[...]
دوش خوابی دیدهام گو نیک دیدی نیک باد
خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست
خویشتن را دیدمی بر تیغ کوهی گفتیی
سنگ او لعل و نباتش عود و خاکش عنبرست
ناگهان چشمم سوی گردون فتادی دیدمی
[...]
پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست
دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
بر سپهر حسن رویش آفتابی دیگرست
لیکن از شعر سیاهش سایبانی دیگرست
زینت خوبان بگاه جلوه از زیور بود
روی شهر آرای تو زیب و بهای زیورست
گفتم آرم در دهن ناگه لبت خندید و گفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.