یار خرمن سوز ما گو روی گندمگون بپوش
ورنه خواهد سوخت خرمن هر کرا عقل است و هوش
روی گندمگون نمود و جان ما یک جو فروخت
از چه شد باز اینچنین گندم نمای جو فروش
شاهدان از گوشها کردند درها را رها
بر حدیث نازکت بک بک چو بنهادند گوش
صوفی پشمینه پوشته گر به بیند چشم مست
زاهدی از سر نهد گیرد سبوی می بدوش
بسکه رخسار تو دلها برد و بر آتش نهاد
آب در دریای چشم عاشقان آمد به جوش
زلف او عمر است و آن کس یابد آن عمر دراز
کز لبش بر رعد، هوس آب حیوان کرد نوش
بلبلان بر شاخها کردند زآن بالا حدیث
از درختان چمن برخاست افتان و خروش
نوحه ها خواندی و نشنید از تو هم حرفی کمال
عندلیب از صد ورق بر گفت حال و گل خموش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق پرداخته و به تأثیر عمیق او بر دلها و احساسات عاشقان اشاره میکند. شاعر از درد و عشق و همچنین از ناز و زیبایی معشوق سخن میگوید و نشان میدهد که چهره دلبرانه و زلفهای او عمر و زندگی را به یغما میبرند. همچنین به این نکته اشاره میکند که حتی در میان سر و صدای بلبلان و نغمهها، صدای عاشقان و غمهایشان نادیده گرفته میشود. در نهایت، شاعر، زیبایی معشوق را که مانند گندمگون است، علت سوختن خرمن دلهای بسیاری میداند و به پیوندی عمیق بین عشق و درد اشاره میکند.
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که: دوست ما که آتش عشق ما را در دل دارد، اگر رنگ گندم را بر تن نکند و خود را بپوشاند، خرمن (محصولات) محبت او به آتش خواهد نشست. هر کسی که عقل و درک دارد باید این واقعیت را درک کند.
هوش مصنوعی: چهره زیبا و طلایی او باعث میشود که جان ما را به بهایی ناچیز بفروشد. حالا چرا دوباره تبدیل به کسی شده که مانند جو، بیارزش و کمنظیر به نظر میآید؟
هوش مصنوعی: شاهدان به جای اینکه به درها توجه کنند، به سخنان لطیف تو گوش سپردهاند و وقتی این حرفها را شنیدند، دیگر به هیچ چیزی اهمیت نمیدهند.
هوش مصنوعی: اگر صوفی در لباس پشمین خود، به زاهدی که چشمش مست از می است نگاه کند، ممکن است طلب کند که سبوی شراب را از دوش او بردارد.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی چهرهات، دلها را تسخیر کردی و عشق را در دل عاشقان مانند آبی بر آتش به جوش آوردی.
هوش مصنوعی: زلف او نماد زندگی و عمر است، و کسی که بتواند این عمر طولانی را به دست آورد، از لبان او همچون رعد و برق احساس تشنگی برای آب حیات میکند.
هوش مصنوعی: پرندگان در بالای درختان نشستهاند و درباره زیباییها و شگفتیهای طبیعت صحبت میکنند. در عین حال، صدای درختان چمن نیز بلند شده و به آرامی در حال رقص و نغمهخوانی هستند.
هوش مصنوعی: شما اشعار غمناک خواندی، اما کسی به تو توجه نکرد. کمال عندلیب (بلبل) از صدای خود حال و هوای خود را بیان کرد، در حالی که گل در سکوت remained.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نیست از قدر و خطر در هفت کشور هم کفوش
زین همی نازد ولیش و زان همی سوزد عدوش
گر عدو خواهد که در راه خلافش دم زند
نم نماند در دهانش دم بگیرد در گلوش
اوج علیین نخوانم همت عالیش را
[...]
مست و لایعقل گذشتم از در میخانه دوش
سالکی دیدم نشسته پیش پیر می فروش
گشته از دنیا و مافیها به کلی اختیار
از پی یک جرعه می بر باد داده عقل و هوش
مطربان افتاده بی خود هر یکی بر یک طرف
[...]
ای خریداران رویت عاشقان جان فروش
شور در مردم فتاد از عشق رویت رو بپوش
با قفاداران انجم ماه نتواند زدن
با رخت پهلو اگر خورشید باشد پشت روش
من خمش بودم مرا آورد شوقت در سخن
[...]
دوش با من گفت پنهان کاردانی تیزهوش
وز شما پنهان نشاید کرد سِرِّ مِیفروش
گفت آسان گیر بر خود کارها کز رویِ طبع
سخت میگردد جهان بر مردمانِ سختکوش
وان گَهَم دَر داد جامی کز فروغش بر فلک
[...]
باطن صافی ندارد صوفی پشمینه پوش
دست ما و دامن دردی کشان جرعه نوش
ای مخالف چند باشی منکر عشاق مست
سر توحید از نی و چنگت نمی آید به گوش
ای که می گویی بپوش از روی خوبان دیده را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.