نیست پروای بهارم، من و کنج قفسی
که برآرم به فراغت ز ته دل نفسی
سطحیان غور معانی نتوانند نمود
رزق موج است ز دریای گهر خار و خسی
دل افسرده نگردد به نصیحت بیدار
راه خوابیده نخیزد به صدای جرسی
زود هموار ز جمعیت منزل گردد
هست در راه اگر قافله را پیش و پسی
شد دل روشن ما از سخن پوچ سیاه
چه کند آینه در دست پریشان نفسی؟
گوشه گیری که بود شاد به صیادی خلق
عنکبوتی است که نازد به شکار مگسی
دور گردان تو دارند مرا داغ و کباب
من چه می کردم اگر ره به تو می برد کسی
هست در دست قضا بست و گشاد در عیش
گره از جبهه به ناخن نگشوده است کسی
بیکسان راست خدا حافظ از آفات زمان
دزد کمتر بود آنجا که نباشد عسسی
صائب از خواهش بیجا دل من گشت سیاه
وقت آن خوش که ندارد ز جهان ملتمسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر احساس ناتوانی و ناامیدی خود را نسبت به زندگی بیان میکند. او خود را در قفسی میبیند و عمیقاً درگیر درد و غم است. او به این نکته اشاره میکند که افراد سطحی نمیتوانند به عمق معانی زندگی دست یابند و دل افسرده با نصیحت بیدار نمیشود. شاعر از جمعیت و تعاملات اجتماعی دوری میکند و اشاره میکند که در دلش روشنایی وجود دارد، اما تحت تأثیر سخنان بیمحتوا قرار گرفته است. او به مسأله قضا و قدر اشاره میکند و میگوید که هیچکس نمیتواند از سرنوشت خود فرار کند. در نهایت، او ناامیدی خود از خواستههای بیجا را ابراز میکند و نتیجه میگیرد که خوشبختی در بینیازی از موافقت دیگران است.
هوش مصنوعی: بهاری برایم مهم نیست، من در گوشهای محصور هستم که با آرامش از عمق وجودم نفسی بریزم.
هوش مصنوعی: افرادی که درک عمیق ندارند نمیتوانند به عمق معانی پی ببرند؛ زیرا سرچشمههای واقعی دانش و آگاهی از دریاهای بزرگ حکمت و شگفتی به دست میآید که فقط افراد آگاه و عمیقنگر میتوانند به آنها دست یابند.
هوش مصنوعی: دل ناامید با نصیحت و آگاهی بهتر نمیشود، و کسی که در خواب است با صدا و هیاهو بیدار نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر قافله جلو و عقبش را خوب تنظیم کند، به زودی مسیر را به راحتی طی میکند و به منزل میرسد.
هوش مصنوعی: دل ما از حرفهای بیمحتوا روشن شده است. حال آینه چه میتواند کند وقتی نفس آدمی نامنظم و پریشان است؟
هوش مصنوعی: کسی که از تنهایی و دوری لذت میبرد، مانند صیادی است که به فریب دادن و شکار مگسها با هنر عنکبوتی خود افتخار میکند.
هوش مصنوعی: دور و برم افرادی هستند که به خاطر شوق و عشق به تو، مرا عذاب میدهند. اما اگر کسی راهی به تو پیدا میکرد، من چه میتوانستم بکنم؟
هوش مصنوعی: سرنوشت و قضا و قدر به ما فرصتها و محدودیتهایی میدهد و هیچکس نمیتواند از موانع و مشکلات زندگی به راحتی عبور کند. در واقع، هیچ کس نمیتواند به تنهایی بر مشکلات چیره شود و از سختیها رهایی یابد.
هوش مصنوعی: خداوند نگهدار است از بلاهای زمان؛ جایی که نگهبانی نباشد، دزد کمتر ظهور میکند.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر آرزوهای بیمورد و نابهجا دچار غم و اندوه شده است. وقت خوشی فرا میرسد که دیگر از دنیا هیچ درخواستی نداشته باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاخ انگور کهن دخترکان زاد بسی
که نه از درد بنالید و نه برزد نفسی
همه را زاد به یک دفعه، نه پیش و نه پسی
نه ورا قابلهای بود و نه فریادرسی
از کرم در من بیچاره نظر کن نفسی
که ندارم به جز از لطف تو فریادرسی
روی بنمای، که تا پیش رخت جان بدهم
چه زیان دارد اگر سود کند از تو کسی؟
در سرم نیست به جز دیدن تو سودایی
[...]
به شکرخنده اگر میببرد دل ز کسی
میدهد در عوضش جان خوشی بوالهوسی
گه سحر حمله برد بر دو جهان خورشیدش
گه به شب گشت کند بر دل و جان چون عسسی
گه بگوید که حذر کن شه شطرنج منم
[...]
گر درون سوختهای با تو برآرد نفسی
چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی
ای که انصاف دل سوختگان میندهی
خود چنین روی نبایست نمودن به کسی
روزی اندر قدمت افتم و گر سر برود
[...]
کس ندارم که پیامی برد از من به کسی
چون کنم دسترسم نیست به فریاد رسی
بر کسی شیفته ام باز من خام طمع
که چو من سوخته خرمن یله کرده است بسی
از منش یاد نمی آید و خود می داند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.