هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود
هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
مرد تا روی نیارد ز دو عالم به خدای
مصطفی وار گزین همه عالم نشود
قلعه دین نکنی بی مدد دلها فتح
لشکرت گر نبود ملک مسلم نشود
تا مشرق نشود بنده به سلطان صفتان
هرگر اندر نظر خلق مکرم نشود
دل عشاق بازار و به جان عذر مخواه
که مداوای چنین ریش بمرهم نشود
گر شکست نو کند حاسد بدگوی کمال
دلت از جا نرود دانم و درهم نشود
سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین شکند
قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و محرمیت در حرم عشق و ارتباطات معنوی است. شاعر بیان میکند که فقط کسانی که لیاقت دارند میتوانند به عشق حقیقی برسند و برای رسیدن به خدا باید اراده کرد. او به قدرت دین و نقش دلها در آن اشاره دارد و میگوید که بدون دلهای پاک، موفقیت در راه دین ممکن نیست. همچنین میگوید که دل عاشقان در برابر مشکلات و بدگوییها آسیبپذیر است، ولی ارزش و جایگاه واقعی آنان تحت تأثیر این مسائل کم نمیشود. در نهایت، شاعر اشاره میکند که ارزش ذاتی اشیاء و انسانها هیچگاه با آسیبدیدگی و بدگوئی کاهش نمییابد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق تو وارد نشود، هیچگاه به مقام و جایگاه واقعی نمیرسد. فقط افرادی که از پاکی و درستی برخوردارند، میتوانند به درگاه تو راه پیدا کنند.
هوش مصنوعی: مرد تا زمانی که از دو جهان و دغدغههای آنها به پروردگار روی نیاورد، نمیتواند همه عالم را به درستی درک کند و انتخاب کند.
هوش مصنوعی: اگر دلها را با یاری و کمک به دست نیاوری، فتح و پیروزی بر دشمنان در دینی که به دوش داری ممکن نیست، حتی اگر دارای قدرت و سربازان زیادی باشی. بدون دلهای مؤمن و همفکری آنها، موفقیت در امور دینی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که بنده در نظر مردم، مانند سلطانها محترم نشود، به مشرق (روشنی و حقیقت) نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: دل عاشقان مانند بازاری شلوغ و پرهیاهو است، پس از شما خواهش میکنم که برای این دلهای مجروح هیچ عذری نیاورید، زیرا درمان این زخمها به هیچ دارویی بهبود نمییابد.
هوش مصنوعی: اگر حسود بدگوی تو را ناامید کند، من میدانم که کمال دلت از بین نمیرود و از هم نمیپاشد.
هوش مصنوعی: اگر سنگی بیارزش در ظرفی از طلا بشکند، ارزش سنگ تغییری نمیکند و طلا هم بیاثر نخواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود
هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید
ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود
آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر
[...]
دل عاشق تهی از اشک دمادم نشود
بحر چندان که زند جوش کرم کم نشود
نتوان حرف کشید از لب ما چون لب جام
راز ما اخگر پیراهن محرم نشود
بیشتر شد ز می ناب مرا تنگی دل
[...]
بدگهر، نیک بدینار و بدرهم نشود
ما راز داشتن گنج زر، آدم نشود
خرج بازار جزا، نقد غمی میخواهد
سعی کن پرده دل، کیسه درهم نشود
مردمی تا نبود، کس نشود از مردم
[...]
از شکستن دل ما رام تظلم نشود
هر چه خواهد بشود صید ترحم نشود
من و آن همت سرشار که گر خاک خورد
تشنه خون دل مرده مردم نشود
سر انصاف سلامت که جگر گوشه ماست
[...]
هر که اندر پی غمخواری مردم نشود
ز خدا قابل احسان و ترحم نشود
حج اکبر طلبی رو غم درویشان خور
کعبه را سنگ نشانست که ره گم نشود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.