گنجور

 
صائب تبریزی

حفظ دولت در پریشان کردن سیم و زرست

مد احسان رشته شیرازه این دفترست

رتبه ریزش بود بالاتر از اندوختن

پیش عارف برگریز از نوبهاران خوشترست

در سراب تشنگی، جوش طراوت می زنم

ساغر بتخانه ام لبریز آب کوثرست

کار ما را می کند گردون به نام خویشتن

سوختن از عود بی پروا و لاف از مجمرست

نیست پروای اجل فرهاد شیرین کار را

مور شهد افتاده را مرگ از شکر شیرین ترست

بعد عمری کز لباس زنگ بیرون آمدم

طشت آتش بر سرم از منت خاکسترست

از خیابان بهشتم خار در دل می خلد

کوچه باغ زلف را آب و هوای دیگرست

سهل باشد بردن داغ کلف از روی ماه

هر که زنگ از سینه ما می برد روشنگرست

از عملداران به قدر ظلم می ماند اثر

عاملی کز وی نمی ماند اثر عادلترست

غم نفهمیده است هر کس ساده لوح افتاده است

هر که این آیینه دارد در بغل اسکندرست

غنچه دل را به بوی یار در بر می کشیم

این گره در رشته ما جانشین گوهرست

از رباعی بیت آخر می زند ناخن به دل

خط پشت لب به چشم ما ز ابرو خوشترست

گرچه طوبی از جهان منشور رعنایی گرفت

رتبه افکار صائب را مقام دیگرست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
فرخی سیستانی

عید همچون حاجیان نوروز را پیش اندرست

اینت نوروزی که عیدش حاجب و خدمتگرست

عید اگرنوروز را خدمت کند بس کار نیست

چاکر نوروز را چون عید سیصد چاکرست

عید را زینت ز مال وملک درویشان بود

[...]

وطواط

صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل

تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست

هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن

هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست

عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست

[...]

انوری

دوش خوابی دیده‌ام گو نیک دیدی نیک باد

خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست

خویشتن را دیدمی بر تیغ کوهی گفتیی

سنگ او لعل و نباتش عود و خاکش عنبرست

ناگهان چشمم سوی گردون فتادی دیدمی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
سعدی

پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست

دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست

با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین

زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست

ابن یمین

بر سپهر حسن رویش آفتابی دیگرست

لیکن از شعر سیاهش سایبانی دیگرست

زینت خوبان بگاه جلوه از زیور بود

روی شهر آرای تو زیب و بهای زیورست

گفتم آرم در دهن ناگه لبت خندید و گفت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه