حفظ دولت در پریشان کردن سیم و زرست
مد احسان رشته شیرازه این دفترست
رتبه ریزش بود بالاتر از اندوختن
پیش عارف برگریز از نوبهاران خوشترست
در سراب تشنگی، جوش طراوت می زنم
ساغر بتخانه ام لبریز آب کوثرست
کار ما را می کند گردون به نام خویشتن
سوختن از عود بی پروا و لاف از مجمرست
نیست پروای اجل فرهاد شیرین کار را
مور شهد افتاده را مرگ از شکر شیرین ترست
بعد عمری کز لباس زنگ بیرون آمدم
طشت آتش بر سرم از منت خاکسترست
از خیابان بهشتم خار در دل می خلد
کوچه باغ زلف را آب و هوای دیگرست
سهل باشد بردن داغ کلف از روی ماه
هر که زنگ از سینه ما می برد روشنگرست
از عملداران به قدر ظلم می ماند اثر
عاملی کز وی نمی ماند اثر عادلترست
غم نفهمیده است هر کس ساده لوح افتاده است
هر که این آیینه دارد در بغل اسکندرست
غنچه دل را به بوی یار در بر می کشیم
این گره در رشته ما جانشین گوهرست
از رباعی بیت آخر می زند ناخن به دل
خط پشت لب به چشم ما ز ابرو خوشترست
گرچه طوبی از جهان منشور رعنایی گرفت
رتبه افکار صائب را مقام دیگرست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان اندیشهها و احساسات عمیق شاعر درباره زندگی، عشق و معانی وجودی میپردازد. شاعر در عناوینی چون ارزشهای مادی و معنوی، نزدیکی به خدا، اهمیت عشق، و حقیقتهای زندگی تأمل میکند. او به این نکته اشاره میکند که ثروت واقعی نه در اموال و داراییها، بلکه در تجربههای معنوی و عواطف انسانی نهفته است. شاعر به نوعی از دوگانگیهای زندگی، نظیر خوشبختی و غم، و نیز جدایی و نزدیکی میپردازد و تأکید میکند که زندگی پیچیدهتر از صرفاً جستجوی لذتهای دنیوی است. او در نهایت به زیبایی شناختی میپردازد که در دل دردها و جداییها وجود دارد.
هوش مصنوعی: حفظ حکومت به همین است که بتوانی طلا و نقره را در جاهای مختلف پخش کنی. این کار، شاهرگ و پایهای است که این کتاب را سر و سامان میدهد.
هوش مصنوعی: افتادن و ریزش در مقام روحی و معنوی، ارزش و جایگاهی بالاتر از جمع کردن مال و دارایی دارد. پس ای عارف، از تجربههای خوش و نو بهاری که در زندگی به دست میآوری، دوری کن.
هوش مصنوعی: درک درد و مشکل تشنگی را پشت سر گذاشتهام و در عوض، با انرژی و شادابی به زندگی ادامه میدهم. زندگیام پر از خوشی و نعمتهای الهی است.
هوش مصنوعی: زندگی ما را تقدیر و سرنوشت رقم میزند، همانطور که عود بدون هیچ گونه نگرانی میسوزد و از خود، شعلهای شگفتآور تولید میکند.
هوش مصنوعی: فرهاد از چیزی به نام مرگ نمیترسد، زیرا او شیرینی عشق شیرین را در دل دارد و مرگ برای او کمتر از آن شیرینی اهمیت دارد.
هوش مصنوعی: بعد از سالها که در زشتی و فساد بودم، حالا که به تازگی از آن وضعیت خارج شدهام، عذاب و سختیهایی که بر سرم آمده مانند طشت آتش است و یادآور عواقب ناپاکیهایم میباشد.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تضاد بین زیبایی و زشتی اشاره میکند. خیابان بهشت، نماد جایی زیبا و دلپذیر است، اما با وجود این زیبایی، خارهایی در دل وجود دارد که نشاندهنده درد یا ناملایمات زندگی هستند. همچنین، کوچه باغ زلف به فضا و حال و هوایی دیگر اشاره دارد که میتواند نماد عشق و عواطف باشد. در کل، شاعر به ارتباط بین زیبایی و سختیهای زندگی میپردازد و نشان میدهد که هر کجا زیبایی باشد، ممکن است مشکلاتی هم وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: برق زدن زیبایی چهرهی معشوق آسان است برای کسی که دلش از غم پاک و خالی است.
هوش مصنوعی: عملکرد افرادی که ظلم میکنند، نشاندهنده تاثیر آنهاست، اما تاثیر کسی که با عدالت رفتار میکند، از خود او فراتر میرود و بیشتر باقی میماند.
هوش مصنوعی: هر کسی که غم و اندوه را درک نکرده، در واقع سادهلوحی است که در دستش چیزی ارزشمند دارد. آن کسی که این آیینه را در آغوش دارد، در واقع به مانند اسکندر بزرگ است و این نشاندهنده داشتن بینش و فهم عمیق است.
هوش مصنوعی: دل را به عطر محبوب پر از احساس میکنیم، این ارتباطی که میان ما وجود دارد، ارزش و معنای بسیار بالایی دارد.
هوش مصنوعی: ناخن زیبای دل را میخورد و این دلشوره را از خطی که بر لب دارد، به چشمهای ما میآورد. ابرویش از هر چیز دیگری زیباتر به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: هرچند درخت طوبی به خاطر زیباییاش از دنیا ارزش و شهرتی به دست آورده است، اما مقام و منزلت اندیشههای درست و صحیح چیز دیگری است و از ارزش بالاتری برخوردار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید همچون حاجیان نوروز را پیش اندرست
اینت نوروزی که عیدش حاجب و خدمتگرست
عید اگرنوروز را خدمت کند بس کار نیست
چاکر نوروز را چون عید سیصد چاکرست
عید را زینت ز مال وملک درویشان بود
[...]
صابر، ای چون صبر ذات تو گزیده نزد عقل
تا نپنداری که در هجرت دل من صابرست
هست چندان آرزوی تو مرا ، کز وصف آن
هم کتابت عاجزست و هم عبارت قاصرست
عقل من مغلوب و شوق طلعت تو غالبست
[...]
دوش خوابی دیدهام گو نیک دیدی نیک باد
خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست
خویشتن را دیدمی بر تیغ کوهی گفتیی
سنگ او لعل و نباتش عود و خاکش عنبرست
ناگهان چشمم سوی گردون فتادی دیدمی
[...]
پادشاهی کاو روا دارد ستم بر زیردست
دوستدارش روز سختی دشمن زورآورست
با رعیت صلح کن وز جنگ خصم ایمن نشین
زان که شاهنشاه عادل را رعیت لشکرست
بر سپهر حسن رویش آفتابی دیگرست
لیکن از شعر سیاهش سایبانی دیگرست
زینت خوبان بگاه جلوه از زیور بود
روی شهر آرای تو زیب و بهای زیورست
گفتم آرم در دهن ناگه لبت خندید و گفت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.