چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن
گر اختیار کنی خاک پاش بوسیدن
دلا چو در حرم عشق میروی خود را
چو شمع جمع ادب نیست در میان دیدن
به خاک بوسی پایت هنوز دارم چشم
در آن زمان که بگیرم به خاک پوسیدن
اگر نه داعیة شبروست زلف ترا
چه موجیست بدامن چراغ پوشیدن
بکشت پیچش آن زلف تا بدار مرا
چنان که دام کشد مرغ را ز پیچیدن
همیشه گرد تو خواهیم چون کمر گردید
که گرد موی میانان خوش است گردیدن
کمال وصف میانش اگر کنی تحریر
قلم بباید باریکتر تراشیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیبایی و جذابیت زلف محبوب صحبت میکند و بیان میکند که برای دیدن او باید از خود گذشت. او به دلبستگیاش به محبوب اشاره میکند و میگوید که در عشق، ادب و احترام باید حفظ شود. همچنین، شاعر از زیبایی زلف و تأثیر آن بر دل میگوید و در نهایت به گرد آمدن و گردوی محبوب بهعنوان نشانهای از عشق و زیبایی اشاره دارد، ضمن اینکه بر لزوم دقت و ظرافت در توصیف زیبایی محبوب تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی به آزادی و اختیار خود تصمیم بگیری، باید در برابر زلف معشوق، که خود را از آن جدا کرده است، خاک بر سر بگذاری و با افتخار او را ببوسی.
هوش مصنوعی: ای دل، هنگامی که به حرم عشق میروی، مانند شمعی باش که در برابر نور ذوب میشود، چرا که در چنین جایی، ادب و گردنخمی نمینشیند.
هوش مصنوعی: من هنوز به خاک پای تو نگاه میکنم و در آن لحظه که به خاک میروم و دچار زوال میشوم، این دید را خواهم داشت.
هوش مصنوعی: اگر عشق تو مرا به شب و تاریکی نمیکشاند، پس چه معنایی دارد که بخواهم همچون چراغی در دل شب، زلف تو را در آغوش بگیرم و در سایهاش پنهان شوم؟
هوش مصنوعی: پیچش آن مو به قدری جذاب و خطرناک است که مرا به کام خود میکشد، مانند دامگذاری که پرنده را به دام میاندازد و او را به دام میکشد.
هوش مصنوعی: ما همیشه دور تو خواهیم گشت، همانطور که اگر کمر کسی گرد شود، دور موی او زیباست.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی زیباییهای او را توصیف کنی، باید قلمت را به قدری تیز کنی که بتوانی جزئیات را به خوبی منتقل کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان باغ حرام است بی تو گردیدن
که خار با تو مرا به که بی تو گل چیدن
و گر به جام برم بی تو دست در مجلس
حرام صرف بود بی تو باده نوشیدن
خم دو زلف تو بر لاله حلقه در حلقه
[...]
خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن
به باد روی دلارام باده نوشیدن
چه عمر خوش که گذشتی بوصل یار مرا
اگر مراد میسر شدی به کوشیدن
رنیم ار چه نصیحت کند ولی نتوان
[...]
به باغ شد دل من صبحدم به گل چیدن
مراد من بود از گل جمال او دیدن
گرفته دست نگاری به دست در بستان
به ذوق در چمن و لاله زار گردیدن
چه خوش بود سر زلفین پیچ در پیچش
[...]
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقتِ ما کافریست رنجیدن
به پیرِ میکده گفتم که چیست راه نجات ؟
[...]
چو دیده در طلبت واجبست گردیدن
سرشک را بهمه جانبی دوانیدن
ببر چو معجر روسی گرفت لرزیدن
عمامه خواست زعشقش بسر بگردیدن
بپوستین تن لرزان مابدی در یاب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.