تجلی سنگ را نومید نگذاشت
مترس از دورباش لن ترانی
خموشی را امانت دار لب کن
پشیمانی ندارد بی زبانی
شراب کهنه و یار کهن را
غنیمت دان چو ایام جوانی
به حرف عشق سرگرم که باشد
حیات شمع از آتش زبانی
اگر عاشق نمی بودیم صائب
چه می کردیم با این زندگانی؟
زهی رویت بهار زندگانی
به لعلت زنده نام بی نشانی
دو زلفت شاهراه لشکر چین
دو چشمت خوابگاه ناتوانی
دو روزی شوق اگر از پا نشیند
شود ارزان متاع سرگرانی
بدآموز هوس عاشق نگردد
نمی آید ز گلچین باغبانی
مکن چون خضر بر خود راه را دور
که نزدیک است راه جانفشانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است و به دیدگاه شاعر درباره زندگی و روابط عاطفی اشاره دارد. شاعر میگوید که نباید از عشق و احساسات واقعی ترسید و باید به ارزشهای واقعی مانند عشق و شادابی جوانی پرداخته شود. او همچنین به زیبایی معشوق و تأثیر آن بر زندگی اشاره میکند و به ما یادآوری میکند که زندگی کوتاه است و باید از لحظات آن بهره ببریم. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عشق یک راه نزدیک به جانفشانی و فدای خود است و باید در جستجوی آن باشیم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که جلوههای زیبایی از طبیعت و سنگها، حتی در دوردستها نیز امید را در دل انسان زنده نگه میدارند. بنابراین از فاصله نترس، زیرا هرگز نمیتوانی همهچیز را ببینی و احساس کنی.
هوش مصنوعی: سکوت را حفظ کن، چون گفتن چیزی تو را به پشیمانی نمیاندازد.
هوش مصنوعی: از قدیم گفتهاند که باید از چیزهای باارزش و با تجربه بهره ببریم. مانند شراب کهنه و دوستیهای دیرینه، زیرا جوانی و لحظات خوب زودگذر هستند و باید این نعمتها را قدر دانست.
هوش مصنوعی: به سخن عشق گوش کن، زیرا زندگی همچون شمعی است که از حرارت زبان روشن میشود.
هوش مصنوعی: اگر عاشق نمی بودیم، صائب، با این زندگی چه میکردیم؟
هوش مصنوعی: چقدر زیبایی تو باعث شادی و سرزندگی در زندگیام شده است، گویی وجودت به یادگار همیشه جاودان مانده است.
هوش مصنوعی: دو زلف تو مانند راهی است که لشکری را به سمت خود میکشاند و دو چشمانت محلی است که بیتابی و ناتوانی را در خود جای میدهد.
هوش مصنوعی: اگر شوق و علاقهات فقط دو روز دوام بیاورد، آن زمان به راحتی میتوانی سرگرمی را به قیمت پایینتری پیدا کنی.
هوش مصنوعی: کسی که به عشق و هوسهای بد و ناپسند روی بیاورد، از باغبان خوب و دانا چیزی نمیآموزد و به درستی راه عشق را نمیشناسد.
هوش مصنوعی: راه خود را مانند خضر طولانی نکن، زیرا مسیر فدای جان به نزدیکیت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
ولیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
به جام اندر تو پنداری روان است
و لیکن گر روان دانی روانی
به ماهی ماند ، آبستن به مریخ
بزاید ، چون فراز لب رسانی
شکفته شد گل از باد خزانی
تو در باد خزانی بی زیانی
همه شمشاد و نرگس گشتی ای دل
چه چیزی مردمی یا بوستانی
ز بوی موی پیچان سنبلی تو
[...]
دریغا میر بونصرا دریغا
که بس شادی ندیدی از جوانی
و لیکن راد مردان جهاندار
چو گل باشند کوته زندگانی
مرا تا باشد این درد نهانی
تو را جویم که درمانم تو دانی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.