گنجور

 
صائب تبریزی

دل عاشق تهی از اشک دمادم نشود

بحر چندان که زند جوش کرم کم نشود

نتوان حرف کشید از لب ما چون لب جام

راز ما اخگر پیراهن محرم نشود

بیشتر شد ز می ناب مرا تنگی دل

گره از آب محال است که محکم نشود

رفت عمرم همه در پند و نصیحت، غافل

که سگ نفس به تعلیم معلم نشود

یافت سی پاره ز پاشیدن صحبت دل جمع

دل صد پاره ما نیست فراهم نشود

نیست ممکن که به خورشید توانی پیوست

تا دلت آب درین باغ چو شبنم نشود

بوسه زان لب نشود کم به گرفتن صائب

از نگین نقش ز بسیار زدن کم نشود

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود

بایزیدی و جنیدیش بباید تجرید

ترک و تجرید مشایخ به تو معلم نشود

آنچه در سر ضمایر بودش شیخ کبیر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
کمال خجندی

هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود

هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود

مرد تا روی نیارد ز دو عالم به خدای

مصطفی وار گزین همه عالم نشود

قلعه دین نکنی بی مدد دلها فتح

[...]

واعظ قزوینی

بدگهر، نیک بدینار و بدرهم نشود

ما راز داشتن گنج زر، آدم نشود

خرج بازار جزا، نقد غمی میخواهد

سعی کن پرده دل، کیسه درهم نشود

مردمی تا نبود، کس نشود از مردم

[...]

اسیر شهرستانی

از شکستن دل ما رام تظلم نشود

هر چه خواهد بشود صید ترحم نشود

من و آن همت سرشار که گر خاک خورد

تشنه خون دل مرده مردم نشود

سر انصاف سلامت که جگر گوشه ماست

[...]

صامت بروجردی

هر که اندر پی غمخواری مردم نشود

ز خدا قابل احسان و ترحم نشود

حج اکبر طلبی رو غم درویشان خور

کعبه را سنگ نشانست که ره گم نشود

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه