در راه عشق هر که بمن اقتدا کند
باید که سر ببازد و جان را فدا کند
دیوانه وار خانه هستی کند خراب
هر کو اساس عشق حقیقی بنا کند
باری گزیده ایم که در حاصل حیات
سر کنیم در سر کارش کرا کند
در حق من رقیب اگر گفت تهمشی
صاحب نظر هر آینه این افترا کند
روزی ز روی لطف نپرسی که این غریب
بی ما چگونه میگذراند چها کند
وقتی ندانی از سر کویت شنیدمی
کوهاتفی که بازم از آنجا ندا کند
سی ساله بندگی کمال ار قبول نیست
رفت آنچه رفت باز زند ابتدا کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و راهی است که فرد باید برای رسیدن به عشق حقیقی طی کند. شاعر میگوید که هر کس بخواهد به او اقتدا کند باید آماده باشد که جانش را فدای عشق کند و همه چیز را در این راه از دست بدهد. او به دشواریهای زندگی و حسرتهای مربوط به عشق اشاره میکند و میگوید اگر کسی دربارهاش بد بگوید، این حرفها بیاساس هستند. همچنین از تنهایی و چالشهای زندگیاش میگوید و در انتها به این نکته اشاره میکند که اگر کسی به کمال برسد، باید دوباره زندگی را از نو شروع کند.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، هر کسی که به من پیوسته و دنبالکنندهام باشد، باید آمادهی دست کشیدن از همه چیز و فدای جان خود باشد.
هوش مصنوعی: به طرز افراطی، کسانی که عشق واقعی را پایهگذاری کنند، خود را ویران میکنند.
هوش مصنوعی: خلاصه اینکه، ما تصمیم گرفتهایم که در زندگیمان به کار و تلاش بپردازیم و ببینیم چه کسی میتواند در این مسیر به ما کمک کند.
هوش مصنوعی: اگر رقیب درباره من بیاندیشد و نظری بدهد که به من اتهام بزند، مطمئناً او به من ظلم کرده و نادرست قضاوت کرده است.
هوش مصنوعی: روزی به خاطر مهربانیات نپرس که این غریب بدون ما چطور روزگار میگذرانید و چه کار میکند.
هوش مصنوعی: وقتی نمیدانم از کجای کویت خبر رسید، که دوباره از آنجا صدایی به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: اگر سی سال بندگیام پذیرفته نمیشود، دیگر مهم نیست که گذشته چه گذشت، باز باید از نو شروع کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با خلق هر کرم که کند هم خدا کند
باشد که ناگهی نگهی هم به ما کند
عیش و نشاط و شادی و لهوست مرمرا
تا ساقی من آن بت حوری لقا کند
زهره ست و ماه باده و رویش به روشنی
زان هر دو نور مجلس ما پر ضیا کند
آری چو ماه و زهره به یک جا قران کنند
[...]
هرچ از وفا به جای من آن بیوفا کند
آنرا وفا شمارم اگرچه جفا کند
با آنکه جز جفا نکند کار کار اوست
یارب چه کارها کند او گر وفا کند
آزادگان روی زمینش رهی شوند
[...]
چون مرد ترسد از حدئی کاوفتد و را
بهر وضو ز مسجد خود را جدا کند
بر قول بوحنیفه و شیبانی آن زمان
باید که آن نماز شده ز ابتدا کند
زیرا که نزد این دوامامش مجال نیست
[...]
با خلق هر کرم که کند چون خدا کند
باشد که ناگهان نظری سوی ما کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.