آرزو برده ام که چشم تو باز
کشدم که به عشره گاه به ناز
ما خریدیم اگر فروشد دوست
نیم ناری بصد هزار نیاز
گره کشی خوان وصل لب بگشای
که نخست از نمک کنند آغاز
سر ما زیر پا فکن جان نیز
هرچه گفتیم بر زمین انداز باز
گفتم از زلفت از چه دورم؟ گفت:
رفتی به فکر دور و دراز
در شکر ریز فکر خویش کمال
قند هر یک سخن مکرر ساز
تا بیابد به چاشنی گیری
شکر از مصر و سعدی از شیراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با آرزوی دیدن چشمان محبوبش به توصیف احساسات خود میپردازد. او از ناز و زیبایی دوست یاد میکند و به نوعی از نیاز و وابستگیاش میگوید. شاعر از عشق و اتصال به محبوب سخن میگوید و میخواهد که محبوبش به او نزدیکتر شود. او به دوری و غم ناشی از جدایی اشاره میکند و تلاش میکند با زبانی شیرین و دلنشین، احساسات خود را منتقل کند و در نهایت به این نتیجه میرسد که زیبایی عشق و سخنان عاشقانه میتوانند مانند شکر شیرین و خوشمزه باشند.
هوش مصنوعی: من آرزو میکنم که چشم تو را باز کنم تا در جمع دوستان و عشقورزان با ناز و لطافت حضور داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر دوست ما را بفروشد، ما هم او را به قیمت بسیار بالایی خریدهایم و نیازی به هیچ چیز دیگر نداریم.
هوش مصنوعی: بیا و در آغوش وصال عشق را باز کن، زیرا که آغاز این عشق از لطافت و شیرینی است.
هوش مصنوعی: هر چه که گفتیم و خواستیم، فراموش کن و ما را نادیده بگیر، حتی اگر این کار به معنای نادیده گرفتن زندگیام باشد.
هوش مصنوعی: گفتم چرا از موهایت دورم؟ پاسخ داد: چون در فکر و خیالات دور و دراز هستی.
هوش مصنوعی: در شیرینی افکار خود، ویژگیهای خوب هر سخن را بارها تکرار کن.
هوش مصنوعی: در پی این است که از مصر شکر بیاورد و سعدی نیز از شیراز بهرهمند شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر متاعی ز معدنی خیزد
شکر از مصر و سعدی از شیراز
همین شعر » بیت ۷
تا بیابد به چاشنی گیری
شکر از مصر و سعدی از شیراز
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه به آخر بمرد باید باز؟
هم به چنبر گذار خواهد بود
این رسن را، اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدت زی
[...]
سرو ساقی وماه رود نواز
پرده بر بسته در ره شهناز
زخمه رودزن نه پست ونه تیز
زلف ساقی نه کوته ونه دراز
مجلس خوب خسروانی وار
[...]
زندگانی چه کوته و چه دراز
نه بآخر بمرد باید باز؟
هم بچنبر گذار خواهد بود
این رسن را اگر چه هست دراز
خواهی اندر عنا و شدّت زی
[...]
ای تو را آروزی نعمت و ناز
آز کرده عنان اسپ نیاز
عمرت از تو گریزد از پس آز
تو همی تاز در نشیب و فراز
بر در بخت بد فرود آید
[...]
چند گویی که نشنوندت راز
چند جویی که می نیابی باز
بد مکن خو که طبع گیرد خو
ناز کم کن که آز گردد ناز
از فراز آمدی سبک به نشیب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.