چشمت به غمزه کشت من بیگناه را
خود زلف را چه گویم و خال سیاه را
با آه و روی زرد ز خالت شدیم دور
باد آمد و ز دانه جدا کرد کاه را
مردم ز مه حساب گرفتند سالها
نگرفت در حساب جمال تو ماه را
جوهر که قیمتی است کشندش به احتیاط
من هم به دیده می کشم آن خاک راه را
از همت گدای تو باشد فرو هنوز
بی عرش اگر کشند شهان بارگاه را
سلطان حسن گو سوی دلها نظر گمار
ملک آن اوست کو بنوازد سپاه را
نام کمال خواجه که درویش خوانده ای
درویش خوانده ای به غلط پادشاه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از درد و رنج ناشی از عشق سخن میگوید. او با اشاره به چشمان معشوق و زلفهایش، از شکوه و حُسن او میزداید و نشان میدهد که چگونه این زیباییها تأثیر عمیقی بر او گذاشتهاند. همچنین، شاعر به بیعدالتی زمانه و نادیده گرفته شدن زیبایی معشوق در مقایسه با زیبایی ماه اشاره میکند. در نهایت، او به کنایه میگوید که درویش واقعی کسی است که از زیبایی خداوند لذت ببرد و در واقع، عنوان درویش به او شایسته نمیباشد. این شعر بیانگر کشش عاطفی و زیباییشناسی عمیق شاعر نسبت به معشوق است.
هوش مصنوعی: چشمانت با ناز و غمزهات قلب بیگناه مرا مجذوب کرده است. حالا درباره موهایت چه بگویم و آن نقطه سیاه روی گونهات؟
هوش مصنوعی: با ناله و چهرهای رنگپریده از تو فاصله گرفتیم. باد آمد و دانهها را از کاه جدا کرد.
هوش مصنوعی: مردم سالها به زیبایی و چهرهی تو توجه کردند و حساب کردند، اما هرگز به زیبایی ماه توجه نکردند.
هوش مصنوعی: چون جوهری را که ارزشمند است، با احتیاط حمل میکنند، من هم با دقت و احتیاط به خاکی که در مسیرم قرار دارد، توجه میکنم.
هوش مصنوعی: اگر کسی با اراده و تلاش خود بخواهد، حتی اگر در پایینترین سطح اجتماعی باشد، میتواند به اهداف بزرگ دست یابد. حتی اگر شاهان و افراد قدرتمند هم نتوانند، همت و اراده او میتواند سبب پیشرفت و موفقیتش شود.
هوش مصنوعی: سلطان حسن، به دلها توجه کن، زیرا آن کسی که قدرت بر نوازش سپاه را دارد، ملک توست.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که به یک فرد معروف یا با کمال لقب درویش میدهد، در واقع به اشتباه او را درویش نامیده است، زیرا این شخص ممکن است پادشاه یا دارای مقام و منزلت بالایی باشد. به بیان دیگر، ظاهراً شخص مورد نظر دارای ویژگیهایی است که لایق عنوان درویش نیست و باید به مقام واقعیاش توجه شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا تو بتاب کردی زلف سپاه را
در تو بماند چشم به خوبی سیاه را
ای رشک مهر و ماه تو گر نیک بنگری
در مهر و ماه طیره کنی مهر و ماه را
گر هیچ بایدت که شوی مشک بوی تو
[...]
خور گرچه نور بخشد هر ماه ماه را
روبد بدیده پیشش صد راه راه را
شاهان ز تاج و گاه، شرف یافتند و او
گه تاج را شرف دهد و گاه گاه را
گر گاه در پناه وی آید ظفر دهد
[...]
مویم سپید و نامه سیه ماند از گناه
جز عذر و توبه چاره ندانم گناه را
خواهم که عفو و رحمت و لطف تو ای خدا
در کار این سپید کند آن سیاه را
ای تخت را خجسته تر از تاج گاه را
وی ملک را فریضه تر از نور ماه را
ای نقش بند دولت بند قبای تو
فر همای داد به سربر کلاه را
روزی که بر نشینی تاج سفیده دم
[...]
آن روی بین که حسن بپوشید ماه را
وآن دام زلف و دانهٔ خال سیاه را
من سرو را قبا نشنیدم دگر که بست
بر فرق آفتاب ندیدم کلاه را
گر صورتی چنین به قیامت برآورند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.