گنجور

 
کمال خجندی

سر زلف تو کرد آخر به سودایی گرفتارم

که دیگر از پریشانی دمی سر بر نمی‌آرم

طبیب من علاجی کن به هر حالی که می‌دانی

که پیش چشم تو میرم کزین اندیشه بیمارم

به علت برده ام بونی از آن افتاده در دیرم

به زلفت بسته‌ام عهدی از آن دربند زنارم

به شوق چشم جادویت به ذوق طاق ابرویت

گهی در گوشه مجد گهی در کنج خمارم

چه جای خرقه ارزق که در میخانه عشقت

به خاک پای خود کآنجا چو زلف خویش نگذارم

کمال از رندی و مستی چو یک ساعت نشد خالی

ندانم عاقلان از چه سبب خوانند هشیارم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

دلا باز آی تا با تو غم دیرینه بگسارم

حدیثی از تو بنیوشم نصیبی از تو بردارم

دلا گرمن به آسانی ترا روزی به چنگ آرم

چو جان دارم ترا زیرا که بی تو خوارم وزارم

دلا تا تو زمن دوری نه درخوابم نه بیدارم

[...]

عبدالقادر گیلانی

بخواب مرگ خواهم شد مکن ای بخت بیدارم

که من دور از درش امشب زعمر خویش بیزارم

خلافست اینکه می گویند باشد آرزو در دل

مرا در دل بود بد خوی و چندین آرزو دارم

نه آخر عاشقان باری زخوبان رحمتی بینند

[...]

سوزنی سمرقندی

خر خمخانه را ناسور پیدا گشت و بیطارم

بنیش از سقبه آن ناسور در یکهفته بردارم

چو خر شاعر بود بیشک که بیطاری کند شاعر

چه داند آن خر شاعر که من شاعر نه بیطارم

ز تسعیر خر شاعر بسازم خمره مرهم

[...]

مجیرالدین بیلقانی

نصیحت می‌کنم دل را که دامن درکش از یارم

چو با دل بر نمی‌آیم به رنج دل سزاوارم

اگر معزولم از وصلش ندارم غم بحمدالله

که در دیوان هجرانش منم تنها که بر کارم

من از وی بر خورم گویی کس این هرگز نیندیشد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مجیرالدین بیلقانی
اثیر اخسیکتی

چو من عادت چنین دارم که غم را شادی انگارم

به بیماری چنان کآمد تو هم می‌دار تیمارم

به درد تازه هر ساعت مرا مشغول خود می‌کن

از این بیکار کم داری دمی بیکار مگذارم

به یک غم ابلهی باشد که از عشق تو بگریزم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه