پیش رویت صنما وصف قمر نتوان کرد
نسبت حقه لعلت به شکر نتوان کرد
با وجود رخ و زلفین عبیر افشانت
صفت برگ گل و عنبر تر نتوان کرد
میهمانیست تمنای تو در خاطر ما
که به صد سالش ازین خانه بدر نتوان کرد
گفتم از غم بوصال تو گریزم لیکن
پیش شمشیر قضا هیچ سپر نتوان کرد
گر نه بینم رخت از طرف مشکین چه عجب
در شب تیره بخورشید نظر نتوان کرد
گذرست از همه عالم من دلسوخته را
لیکن از کوی وصال تو گذر نتوان کرد
نتواند که کمال از تو گریزد بجفا
زانکه از خنجر تسلیم حذر نتوان کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق است. شاعر احساس میکند که زیبایی و جذبه معشوق، به حدی است که نمیتوان آن را با هیچ چیز دیگری مقایسه کرد. او از غم دوری و آرزوهایش برای وصال صحبت میکند و بیان میکند که هر چقدر هم تلاش کند، نمیتواند از دلتنگی فرار کند. همچنین، او به این نکته اشاره میکند که در برابر قضا و سرنوشت هیچ نوع دفاعی نمیتواند داشته باشد و تنها امیدش، دیدن معشوق است. در کل، این شعر عمیقاً احساسی و پر از ناتوانی در برابر قدرت عشق و زیبایی است.
هوش مصنوعی: ای عشق من، تو را با هیچ چیز نمیتوان وصف کرد، زیبایی و درخشندگیات به حدی است که حتی نمیتوانم به زیبایی ماهت اشاره کنم و رنگ لبت را با شیرینی شکر مقایسه کنم.
هوش مصنوعی: با وجود جمال و زیورهای دلربایت، نمیتوان به وصف برگ گل و بوی خوش عطر عنبر دست یافت.
هوش مصنوعی: در ذهن ما همیشه آرزوی تو مانند یک مهمان است که حتی با گذشت صد سال هم نمیتوانیم او را از این خانه دور کنیم.
هوش مصنوعی: گفتم برای فرار از غم وصال تو اقدام کنم، اما متوجه شدم که در برابر تقدیر و سرنوشت هیچ نوع دفاعی نمیتوانم کرد.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم چهرهات را ببینم، چه عجیب است که در شب تاریک نتوانم به خورشید نگاه کنم.
هوش مصنوعی: عشق و دلتنگی من به تو از تمام جنبههای زندگیام فراتر است، با این حال نمیتوانم از مسیر رسیدن به تو عبور کنم.
هوش مصنوعی: اگر با ظلم و ستم به کمال و خوبیها بیاعتنایی شود، آنها هرگز از انسان فاصله نخواهند گرفت؛ چرا که نمیتوان از چاقوی تسلیم و پذیرش (مشکلات) فرار کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
قطع امید ازان موی کمر نتوان کرد
راه باریک چو افتاد گذر نتوان کرد
صبر را حوصله جنبش مژگان تو نیست
پیش شمشیر قضا سینه سپر نتوان کرد
دلم از رشک تماشایی او پر خون است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.