داغ عشقت بر رخ جانها نشان دولت است
هر که محروم است ازین دولت سزای محنت است
گر بلا افزون فرستی من بدین نعمت هنوز
شکر می گویم که در شکرت مزید نعمت است
از بزرگی گر سگ خود خوانیم که گه رواست
هر که شد خاک درت او را به از صد عزت است
گر به بینی عاشقی در گربه ای زاهد چو اشک
از نظر مگریز کان باران ز ابر رحمت است
زحمت آن در مده ای سر که از ما دوست را
این گرانی بس که جان بر آستان خدمت است
با تو در دوزخ مرا نار وعذاب سلسله
خوشتر از رخسار و زلف حوریان جنت است
نیست جز وصلی ازو در پوزه جان کمال
آفرین بر جان درویشی که صاحب همت است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عشق و تاثیر عمیق آن بر دلها میپردازد. شاعر اشاره میکند که داغ عشق نشاندهندهی نعمت و قربت است و کسانی که از این نعمت محروم هستند، در واقع متحمل رنج و محنتاند. او حتی اگر بلا و مصیبتها افزوده شود، شکر خدا را میگوید که این خود نشان نعمت دیگری است. شاعر به بزرگمنشی و احترام به عاشقانی که در درگاه محبت خداوند خاکساری میکنند، اشاره میکند و میگوید که حتی در سختترین شرایط، عشق و وفاداری به محبوب، ارزشمندتر از هر نعمتی است. در نهایت، او به ارزش وصال و محبت اشاره میکند و بر اهمیت همت والای درویش و صبر در عشق تاکید میکند.
هوش مصنوعی: محبت و عشق تو بر چهره جانها نشانه خوشبختی است و هر کسی که از این خوشبختی بیبهره مانده، سزاوار رنج و زحمت است.
هوش مصنوعی: اگر سختی و بلا بر من بیفزایی، من با این حال همچنان به خاطر نعمتهایم شکرگزارم؛ چون در شکرگزاری، خود باعث افزایش نعمتها میشود.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر بزرگیات سگ خود را هم بخوانیم، بهتر است تا اینکه کسی که به خاک پای تو افتاده باشد، صدها مرتبه بیشتر از آن عزت داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر در چهره عاشقی، زاهدی را ببینی که اشک از چشمانش میریزد، از او دور نشو، زیرا این اشک نشانه باران رحمت پروردگار است.
هوش مصنوعی: نگران زحمت و سختی کسی نباش که برای ما، عشق و دوست داشتن آنقدر ارزشمند است که جان خود را در خدمت به او میگذاریم.
هوش مصنوعی: با تو در جهنم، درد و عذابی که دارم، برایم از زیبایی و جذابیت چهره و موهای حوریان بهشت نیز دلپذیرتر است.
هوش مصنوعی: تنها ارتباطی که با او وجود دارد، در وجود جان است. آفرین بر روح درویشی که دارای ارادهای قوی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق تو دُرٌی ست کان را جان عاشق قیمت است
هر که نتوانست دادن قیمتش بی همت است
میکنم بی منتی جان را نثار روی دوست
گر قبول افتد ترا بر جان من صد منت است
تو سهیلی، تا کجا تابی و کی طالع شوی
[...]
گر مرا پیش سگانش نیست عزت، دور نیست
حرمت هرکس عزیز من بقدر عزت است
گر پریشان شد دل از زلفش نسیمی! دور نیست
زان که در هریک پریشانیش صد جمعیت است
این همایون خیمه یارب روضهای از جنت است
یا نموداری مگر از کار گاه قدرت است
همچو طاوس فلک در جلوه حسن است از آن
سایه گستر بر زمین همچون همای دولت است
بر زمین هر سو بصد میخ و طنابش بسته اند
[...]
گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
این بیان شرک امر و کمال عزت است
ای که می گویی علی را در نبوت نیست دخل
مشرک امر نبوت نیست حفظ ملت است
شهرتی دارد که چون می رفت از دنیا رسول
[...]
در شراب صحبت احباب زهر غفلت است
گر به چاه افتد کسی بهتر ز دام صحبت است
منکر آئینهاند آنها که اهل عزلتاند
خلوتی کابنای جنسی گنجد آنجا کثرت است
با وجود ناتوانی نرگس بیمار او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.