ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی
از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی
می کند در دور حسنت دل همه وقتی خروش
وقت گل هرگز نباشد بلبلی بی غلغلی
زلف بر رخ به تشویش است ز آه سرد ما
همچو بر برگ گل از باد سحرگه سنبلی
فتنه ها دارند در سر عتبرین مویان شوخ
ز آنکه در زیر کله دارند هریک کاکلی
مطربا فرمان من بشنو روان گو یک دو صوت
چون زحلق شیشه از هر سو برآمد قلقلی
گو کله بر آسمان افکن ز شادی لاله وار
هر که می گیرد به باده گلرخی جام ملی
جز سر کویش اقامت را نمی شاید کمال
زانکه عالم بر سر آب است تا محکم پلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عاشقانهای است که در آن شاعر به زیبایی و جذبه معشوق خود میپردازد. شاعر خود را مانند بلبل میبیند که به دور گل (معشوق) میچرخد و از حسنت او شگفتزده است. او به تلاطم دلها در زمان زیبایی معشوق اشاره میکند و بیان میکند که بلبل هرگز در زمان گل آرام نمیگیرد. همچنین به تأثیر زلف و موی معشوق بر دل عاشقان و فتنههایی که از زیبایی او ناشی میشود، اشاره میکند. در نهایت، شاعر از مطرب میخواهد که نغمهای شاد بزند و به شادی بپردازند، زیرا تنها در کنار معشوق، زندگی کامل و معنا پیدا میکند و بقیه دنیا بیاهمیت است.
هوش مصنوعی: ای گل، چهرهی تو مانند من، سبب شده که پرندگان زیادی به دور تو بچرخند. این همانند شهرت توست که تو در بین مردم مانند یک گل در شهری معروفی.
هوش مصنوعی: به هنگام شکوفایی و زیبایی تو، دلها به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند. در این زمان، هیچ بلبل بیصدایی وجود نخواهد داشت که به عشق تو آواز نخواند و شور و غوغا نکند.
هوش مصنوعی: موهای پریشان او به حالت نگرانی در آمده است، مانند این که آه سرد ما بر روی گلبرگهای نازک سنبل در باد آرام صبحگاهی نشسته باشد.
هوش مصنوعی: فتنهها در سر برخی افراد ظاهری شاد و زیبا به نظر میرسد، اما در زیر آن ظاهرسازی، هر یک دارای مشکلات و ناراحتیهایی هستند که ممکن است به صورت ناپیدا پنهان شده باشند.
هوش مصنوعی: ای سازنده، به حرف من گوش کن و با روحی شاد، دو نغمه بنواز. مانند صدای شیشه که از هر طرف به آرامی شنیده میشود، نغمههایت هم نرمی و زیبایی را به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: به شادی مانند لاله سر خود را به آسمان بلند کن و هر کسی که با خوشحالی و زیبایی شراب مینوشد، مانند گلی در جام است.
هوش مصنوعی: تنها در کنار اوست که میتوان به کمال دست یافت، زیرا جهان مانند آبی در حال جریان است و باید پلی محکم ساخت تا از آن عبور کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی
مفخری بر عترت مختار بی آل ولی
هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ
از دل دریا برآید در تو دریا دلی
زینت آل حسین بن علی المرتضی
[...]
دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی
می فکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی
کانک زیر گنبد نیلوفری دارد وطن
از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی
محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول
[...]
سرگذشتی بشنو از من داشتم وقتی دلی
نیک رایی، مقبلی، دانش پرستی، عاقلی
دستگیرم بود همچون عقل در هر حالتی
روشنایی بخش همچون شمع در هر محفلی
از قضا ناگاه دیدم دلبری در رهگذار
[...]
میر شمس الدین محمد چون برین در سر نهاد
لطف یزدان دادش آخر اینچنین سر منزلی
در پناه ام کلثوم از وثوق خدمتست
زانکه بود آن اهل دل از روی معنی مقبلی
لاجرم گویند خلق از بهر تاریخ وفات
[...]
هر نفس نالد گرفتاری به عشق نوگلی
نیست خالی یک دم این باغ از نوای بلبلی
بستهٔ زنجیر لیلی بود مجنون سالها
من گرفتارم کنون در دام مشکین کاکلی
بس که مشتاقم برم حسرت چو بینم در چمن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.