حسن از دیدن خود بر سر بیداد آید
کار شمشیر ز آیینه فولاد آید
کشتگان تو ز غیرت همه محسود همند
گرچه یکدست خط از خامه فولاد آید
از دل خونشده ماست نگارین پایش
چون ازان زلف برون شانه شمشاد آید؟
نفس کامل شود از تنگی زندان بدن
دیو ازین شیشه برون همچو پریزاد آید
دل اگر نالد ازان خنده پنهان چه عجب؟
کز نمک آتش سوزنده به فریاد آمد
سخن هرکه ندارد ز تأمل مغزی
سست باشد، اگر از خامه فولاد آید
شاهد تیرگی جهل بود لاف گزاف
که سگ از سرمه شب بیش به فریاد آید
گرچه از چهره پرد رنگ ز سیلی صائب
رنگ بر روی من از سیلی استاد آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مسائلی چون درد و رنج ناشی از عشق و زندگی میپردازد. او از حسرت و غم ناشی از جدایی و فقدان سخن میگوید و به تصاویر زیبا و ناب از دلبستگی و عشق اشاره میکند. همچنین، او به ناپایداری و دروغین بودن برخی از حرفها و نادانیهای مردم اشاره کرده و آنها را به چالش میکشد. شعر به نوعی از تنهایی، محدودیتها و سرشت انسانی میگوید و اینکه چگونه مشکلات ما میتوانند به یادگارهایی از عشق تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت به قدری قوی است که در نگاه اول میتواند فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. این تأثیر میتواند به حدی باشد که انسان به خودخواهی و استبداد دچار شود، مانند شمشیری که از فولاد آینهای به وجود میآید و به واسطهِ زیبایی خود، قدرتی خاص پیدا میکند.
هوش مصنوعی: کشتگان تو به خاطر غیرت، همگی مورد حسادت دیگران هستند، هرچند که اینها از یک قلم و با قدرت و استحکام به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: دل ما که از درد و غم پر است، به زیبایی او همچون شانهای نرم و خوشطراش میماند که از زلفهایش بیرون آمده است.
هوش مصنوعی: نفس انسان کامل میشود و از محدودیتهای جسم و بدن آزاد میگردد، مانند اینکه دیو از این شیشه بیرون میآید و آزادی چون پریزاد پیدا میکند.
هوش مصنوعی: اگر دل از یک خنده پنهانی به درد آید، جای تعجب نیست. زیرا گاهی اوقات اشکالی که در لا به لای شادیها پنهان شدهاند، سبب میشوند که در درون ما آتشسوزندهای به وجود آید و به فریاد درآورند.
هوش مصنوعی: کسی که بدون فکر کردن صحبت میکند، ذهنش ضعیف است، حتی اگر کلامش از صداقت و قدرت باشد.
هوش مصنوعی: این بیت به نقد افرادی میپردازد که خود را در دانایی و خردمندی بزرگ جلوه میدهند، در حالی که در واقع نادانی آنان بیشتر نمایان است. در حقیقت، رنج و شورشی که از جهل و نادانی به وجود میآید، میتواند صدای بلندی ایجاد کند، مانند اینکه سگی در شب به دادههای تاریک و وحشتناک پاسخ میدهد. این تشبیه نشاندهندهی تأثیر منفی جهل بر زندگی است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه رنگ چهرهام به خاطر ضربهای تغییر کرده است، اما رنگی که بر روی من وجود دارد ناشی از سیلی استاد است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بامدادان پگاه آمد بر بسته کمر
غالیه بر سر و رو کرد و برون رفت بدر
خواجه در غم من ار گفت که چون بیخردان
دین به دل کردهای اندر ره دنیا لابد
دیو در گوش هوا و هوسش میگوید
از پی کبر و کنی چون متنبی سد جد
من چه دانستم کز تربیت روحالقدس
[...]
هر که او بندهٔ این حضرت والا بود
همچو من صاب صد نعمت و آلا گردد
آن کل شوم نیک تیر دل از من بربود
عشق بر عشق چو آروغ برافروز فروز
یاسمن گون رخ . . . ون را بزهارم بنمود
شب ز سودای ویم دیده حمدان نغنود
جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام کسی را که غلام تو بود
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.