آن سرو قد نگر که چه آزاد میرود
وآن غمگسار بین که چه دلشاد میرود
به روی سرو قامت گلبوی لالهرخ
با قد خوش خرام چو شمشاد میرود
بر بام هفت قلعه گردون ز بیدلان
هرشب فغان و ناله و فریاد میرود
اشک از دمشق دیده ز سودای مصر دل
مانند سیل دجلهٔ بغداد میرود
بنیاد جان که داشت بنا بر زمین دل
از سیل بار دیده ز بنیاد میرود
بر جان بیدلان ستمکش ز دلبران
در شهر ما نگر که چه بیداد میرود
عمر عزیز گر نکنی صرف با بتان
چون خاک راه دانش که بر باد میرود
خسرو مدام با لب شیرین نهاده لب
خون جگر ز دیده فرهاد میرود
با آن پری پیام کمال ای نسیم صبح
اعلام دادمت مگر از باد میرود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و احساسات متناقضی میپردازد که در زندگی انسانها وجود دارد. شاعر به سروی آزاد و شاداب اشاره میکند که با قامت خوشحالتش در حال عبور است و در عین حال، غم و فریاد از حال دل بیدلها، و اشکهای دردمندانی را بیان میکند که در اندیشههایشان غرق شدهاند. همچنین، شاعر به بیعدالتی و ستمی که برخود بیدلان و دلشکستگان رفته، اشاره دارد. او بر این نکته تأکید دارد که عمر انسانی اگر در پی عشق و دلباختگی صرف شود، به مانند خاکی خواهد بود که به باد میرود. در نهایت، شاعر به امید و پیام کمالی که نسیم صبح میآورد اشاره کرده و از مردم میخواهد که از این نفسهای بهاری بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: به درخت سرو نگاه کن که با چه آرامش و آزادی قدم میزند و به آن کسی که حالش خوب است توجه کن که با چه شادابی و خوشحالی میگذرد.
هوش مصنوعی: دختری با چهرهای زیبا و خوشبو مانند لاله، با قامت خوشفرم و صاف مانند شمشاد، به نرمی و زیبایی در حرکت است.
هوش مصنوعی: هر شب از بالای هفت قلعه آسمان، صدای ناله و فریاد بیداران به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر عشق به مصر، اشک میریزد و این اشک مانند سیل دجله در بغداد به راه میافتد.
هوش مصنوعی: بنیاد زندگی انسان بر اساس عشق و احساسات است، اما وقتی غم و درد مانند سیلابی میآید، این بنیاد به تدریج از بین میرود و دل را تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در شهر ما، بیدلان و ستمکشانی که از دلبرهای خود رنج میبرند، به سختی در حال تحمل آزار و ستم هستند. شرایط در اینجا به گونهای است که ظلم و نابرابری به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: اگر عمری که برای تو ارزشمند است را صرف معشوقان کنی، همانند خاکی خواهی بود که در مسیر علم به باد میرود.
هوش مصنوعی: خسرو همیشه با محبت و زبان شیرینش، در حال گدایی عشق است و درد دلش را با اشکهایش به فرهاد نشان میدهد.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبح، با آن پری زیبایی، پیام کمال و تفاخر را به تو رسانیدم. آیا این خبر از بادی دیگر نمیآید؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
افسوس ازین حیات که بر باد میرود
کآیین ما نه بر روش داد میرود
هردم ز من که پیروی دیو میکنم
بر آسمان فرشته به فریاد میرود
وه کاین دل خراب عمارت کجا شود؟
[...]
عمرم بآه و ناله و فریاد می رود
عمر عزیز من همه بر باد میرود
شیرین نماند و شوری خسرو که ظلم کرد
روز قیامت از دل فرهاد میرود
در هر قدم هزار گرفتار در رهند
[...]
چون غمزه تو بر سر بیداد میرود
آسایش از قلمرو ایجاد میرود
سرو از چمن برون به دل شاد میرود
آزاده هر که میزید آزاد میرود
دل چیست کز فشار محبت نگردد آب
[...]
بلبل ز شیوة تو به فریاد میرود
بوی گل از نسیم تو بر باد میرود
آواز تیشه مضطرب آید به گوش دل
شیرین مگر به دیدن فرهاد میرود!
زین دشت پابرهنه گذشتم چو گردباد
[...]
عمری که بیتو ای مه نوشاد میرود
سر داده خرمنی است که بر باد میرود
دور از کنار یار ز دریای چشم من
رودیست دجلهٔ که به بغداد میرود
شیرین به کامجویی و پرویز در نشاط
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.