ای بخت بارینی که به باران رسانیم
در تنگنای زرنشان وارهانیم
من مردهام نه زنده بدین حال کس مباد
حقا خجالت ازین زندگانیم
نه پرسش نه طال بقایی به نامهای
این چشمداشت نیست ز باران جانیم
خون میخورم به جای می این است عشرتم
جانم به لب رسد ازین کامرانیم
با صد دریغ جان به جوانی دهم به باد
گر زآنکه رحمتی نکنی بر جوانیم
ای باد رنجه کن قدمی در حریم شاه
آنگه به عرض او برسان ناتوانیم
پایم به دست نیست و لیکن به سر دوم
چون خامه باز گر به خط خویش خوانیم
صدق کمال ساده درون و کمال صدق
چون خامه باز گر به خط خویش خوانیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق شاعر درباره زندگی و مرگ میپردازد. شاعر از حالتی درونی صحبت میکند که خود را همچون مردهای میبیند که دیگران زندهاند، و از این وضعیت خجالت میکشد. او خواستهای از باران روحی دارد که نمیتواند برآورده شود و به نوعی از زندگی خسته شده است. شاعر به جوانی خود اشاره میکند و حاضر است جانش را برای آن فدا کند، اما از عدم رحمت و محبت دیگران رنج میبرد. در نهایت، او از باد میخواهد که پیامش را به شاه برساند و به نوعی صادقانهترین و خالصترین احساساتش را ابراز کند.
هوش مصنوعی: ای سرنوشت خوبی که تو را با باران برسانیم و در سختیها، ما را از زنجیرها آزاد کنی.
هوش مصنوعی: من در این وضعیت مردهای بیشتر از زندهام و آرزو میکنم کسی به حال من نرسد، واقعاً از این زندگی زندهها خجالتزدهام.
هوش مصنوعی: در اینجا بیان میشود که نه شکی وجود دارد و نه امیدی به ماندگاری در این جهان، چرا که خواستهای از زندگی و روزگار نداریم و فقط به زندگی و روح خود توجه داریم.
هوش مصنوعی: به جای نوشیدن شراب، احساسات و دردهای عمیق خود را میفشارم. جانم به شدت از این زندگی پر از خوشی و کامیابی به تنگ آمده است.
هوش مصنوعی: با کمال تأسف، جانم را در جوانی هدر میکنم، اگر بر جوانیام رحم نکنید.
هوش مصنوعی: ای باد، لطفا کمی در نزدیکی شاه قدم بزن و بعد پیام ناتوانی ما را به او برسان.
هوش مصنوعی: پایم در کنترل من نیست، اما سرم به مانند قلم در دستم است و هرگاه بخواهم، میتوانم به روش خودم آن را بیان کنم.
هوش مصنوعی: پایبندی به صداقت و سادگی در روح انسان، به اندازهی صداقت در نوشتار ارزشمند است. اگر ما بخواهیم، میتوانیم احساسات و افکار خود را به وضوح و زیبایی بیان کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روی خوب تو سبب زندگانیم
یک روزه وصل تو طرب جاودانیم
جز با جمال تو نبود شادمانیم
جز با وصال تو نبود کامرانیم
بییاد روی خوب تو ار یک نفس زنم
[...]
آخر بمردم از غمت ای زندگانیم
دریاب اگر نه درد و دریغا جوانیم
هیچ از خدا نترسی و رحمت نمیکنی
بر عاجزی و بیکسی و ناتوانیم
هرگز نهایتی نکند سر گرانیت
[...]
با شوخ دیدگان هوس آشنا نیم
چون عقده حباب اسیر هوا نیم
دنبال بیقراری دل سر نهاده ام
چون کاروان ریگ پی رهنما نیم
دارم عقیق صبر به زیر زبان خویش
[...]
خوانند گر چه خلق جهان اصفهانیم
زین آب و خاک زادهام اما جهانیم
من با بشر برادرم و زادهٔ جهان
زنهار اصفهانی تنها نخوانیم
با نوع خویش در همه جا زیر آسمان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.