گنجور

 
کمال خجندی

ای مرا در هجر رویت چشم تر چون سر سفید

شد ز شست و شوی اشکم جام ها در بر سفید

از غم نادیدنت وز دیدن روی رقیب

یک دو دم چشمم سیاهست و دمی دیگر سفید

دیده می گردد سفید از انتظار روی خوب

ز انتظار به اینک دید، اختر سفید

پیش رویت هندوانند آن همه خال سیاه

هندوان بنگر بناگوش و عذار و بر سفید

گوئیا روی رنبیت نامه اعمال اوست

کان به صد شستن نگردد تا دم محشر سفید

هندوان زلف و خالت را دعائی میکنم

باد هر دو روسیه را رو چو مشکتر سفید

گوسیه باش و سفید آن رسته دندان و خال

مشک نیکوتر سیاه و در بود خوشتر سفید

روی چون دینارت از اشک تو سرخ اولی کمال

اسنانکه باشد کم بها هرگه که باشد زر سفید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
جامی

خیز ساقی کز فروغ صبح شد خاور سفید

زاغ شب را ساخت گردون چون حواصل پر سفید

صبح کافوری سحاب از آسمان کافور بار

بیضه کافور را ماند زمین یکسر سفید

دی که کرد از دشت طی دیبای سبز سبزه را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
صائب تبریزی

تا نکرد از گریه چشم خویش را خاور سفید

از گریبانش نشد مهر بلند اختر سفید

عقل معذورست اگر شد در فروغ عشق محو

پیش خورشید درخشان چون شود اختر سفید؟

عاشق صادق نمی اندیشد از روز حساب

[...]

سیدای نسفی

می شود هنگام پیری موی چون عنبر سفید

این بیابان می شود زین برف سرتاسر سفید

بس که شب تا روز می سوزم به یاد قد دوست

استخوان گشت همچون شمع در پیکر سفید

کرده خورشید فلک از کهکشان بر کف عصا

[...]

سعیدا

فقر، دل های سیه را کرده است اکثر سفید

می کند آیینه را از زنگ، خاکستر، سفید

آفتاب عالم آرا هم ز گردون قطعه ای است

صبح می سازد به صد خون جگر در بر سفید

برد کار از دست ما رندان به زور زر رقیب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه