چشم تو که آرام دل خلق جهان برد
سحری است که از سیمبران نقد روان برد
زلف تو که روز سهم در نظر آورد
هوش از سرو آرام و قرار از دل و جان برد
بالای ترا دل بگمان سرو سهی خواند
احسنت زهی دل که چنین راست گمان برد
بر لعل لبت جان ز سر شرق فشاندن
سهل است ولی زیره به کرمان نتوان برد
میرفت بدریای غمش کشتی عمرم
نا عاقبت کار فراقش به کران برد
گفتم که ز مسجد نروم سوی خرابات
زنجیر سر زلف توأم موی کشان برد
تا زلف چو چوگان و زنار فروبست
بند کمرت گوی لطافت ز میان برد
فریاد بر آمد ز همه خلق به بکبار
هر جا که دل خسته ز زلف تو فغان برد
لطف غزلیات کمال است که او را
آوازه حسن تو در اطراف جهان برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیباییهای یک معشوق و تأثیر عمیق او بر دل و جان انسانهاست. شاعر به توصیف چشم و زلف معشوق میپردازد و میگوید که زیبایی او آرامش را از دلها میبرد و هوش و حواس را تحت تأثیر قرار میدهد. همچنین، اشاره میکند که جوانی و عشق به این معشوق باعث میشود که انسان از مسیر صحیح زندگی منحرف شده و در القای حسرت و فراق غرق شود. در نهایت، شعر به توانایی شعر و غزل در تجلیل از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر جهان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: چشم تو آرامش دلها را به همراه دارد؛ مانند جادویی است که از طلا و نقره ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: موهای تو در روز روشن مثل سهمی در نظر میآید و زیباییاش به حدی است که آرامش و قرار را از دل و جانم میگیرد.
هوش مصنوعی: بالای تو، دل به زیباییهای تو میبالد و به زیبایی تو میگوید آفرین. دل شایستهای داری که اینگونه درست و به جا به زیباییهای تو معتقد است.
هوش مصنوعی: آوردن جان و عشق به لبان تو از دور بسیار آسان است، اما بردن زیره به کرمان که محل تولید آن است، کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: زندگیام مانند کشتیای بود که به دریا و احساسات عمیقش میرفت، اما نتیجهی بینتیجه جداییاش مرا به سرانجامی نرساند.
هوش مصنوعی: به کسی گفتم که از مسجد خارج نمیشوم و به مکانهای ناباب نمیروم، اما زنجیر موی تو مرا به سمت خود میکشد و نمیتوانم از آن بگذرم.
هوش مصنوعی: وقتی زلفهایت مانند چوگان به هم پیچیده و دور کمرت به زیبایی گره خورده، لطافت و نرمی از بین میرود.
هوش مصنوعی: همه مردم از دلbroken و دلشکسته ناله کردند و در هر جایی که دلشان به خاطر زلف تو به فریاد آمد، فریاد زدند.
هوش مصنوعی: زیبایی اشعار عشق و محبت به حدی است که نام نیک و جمال دلفریب تو را در سراسر جهان منتشر کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از هستی من تو چون نام و نشان برد
پی بر سر شوریده من داغ چسان برد
کس دعوی ویرانه بسیلاب نکردست
از عشق دل باخته واپس نتوان برد
از تاب در گوش تو در آتش رشکم
[...]
آن شوخ چه گویم که دل از دست چسان برد
نامد به کنار من ودل را زمیان برد
دل خون شد وآن ترک جفاکیش نیامد
در خاک هدف حسرت آن سخت کمان برد
در رشته جان تاب فتاده است ز غیرت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.