گنجور

 
کمال خجندی

ای خط مشکبار تو پیچیده گرد ماه

بر روی روز نقطه خالت شب سیاه

رخسار توست حجت اقرار عاشقان

هستت بر این سخن خط عنبرفشان گواه

وصف قمر به روی تو گفتم بگفت عقل

در آفتاب و ماه چه گویی حدیث شاه

خواهم که روی خویش به رویت نهم ولیک

هرگز که دیده خرمن گل همنشین کاه

چشمت به غمزه گرچه رباید هزار دل

لیکن ز راه لطف ندارد دلی نگاه

آئینه جمال نو ای شمع دل‌فروز

روزی بود که زنگ برآرد ز دود آه

مسکین کمال از تو به مقصود کی رسد

سلطان چو نیست باخبر از حال دادخواه

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

من موی خویش را نه از آن می کنم سیاه

تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه

چون جامه‌ها به وقت مصیبت سیه کنند

من موی از مصیبت پیری کنم سیاه

قطران تبریزی

ای نیکخوی مردم ای نیک خوی شاه

تو نیکخواه شاه و ترا بخت نیکخواه

اندر میان رزم نمانی مگر بشیر

اندر میان بزم نمانی مگر بماه

هم آلت نبیدی و هم آلت سلاح

[...]

مسعود سعد سلمان

ای روی تو به خوبی افزون ز مهر و ماه

بهرام روز باده بهرام رنگ خواه

اندوه این جهان مخور ای ماه شاد باش

کامروز شادمانست از تخت و تاج شاه

افروخته ست طبعش و افراخته محل

[...]

وطواط

ای یک غلام تو به گه حرب صد سپاه

اندر جوار جاه تو اسلام را پناه

مقبل‌ترین عالمی و طالع تو را

هشت آسمان معسکر و هفت اختران سپاه

موج سخاوت تو رسیده به شرق و غرب

[...]

سوزنی سمرقندی

چون در هوای دل تن من گشت پادشاه

آمد به پیش سینه من از سفه سپاه

لشکرگه سفاهت من عرضه داد دیو

من ایستاده همبر عارض بعرضه گاه

دیو سیه گلیم بران بود تا کند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه