خاک راه تر از آن روز که آمد به نظر
خواب در چشم من خسته نیاید دیگر
تونیا روشنی دیده اگر داشت چرا
دید آن خاک قدم در نظر آورد دگر
غم نگنجد به دل از ذوق دهان تو مرا
صحبت تنگ فتادست مگس را به شکر
تینهای مژه بر خاک درت دادم آب
تا کند چشم من از کحل بصر قطع نظر
مشنو آه سحر من که پریشان نکنی
خاطر نازک خود همچو گل از باد سحر
چون تن لاغر من نیر تو زان شد باریک
که به خونابه خورا می گذراند به جگر
دی طبیبم بر خود خواند ز ضعفم پشه ای
بگرفت و بر او ناله کنان برد به پر تازه پر
لحظه لحظه رخم از خاک درت تازه ترست
میشود از خاک بلی گونه زر
دوش می گشت بسر بر در تو بی تو کمال
گر نمی گشت چنین با تو نمی گشت بسر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق عشق و درد ناشی از دوری از معشوق اشاره دارد. شاعر از تجربهی غم و شادیهای ناشی از عشق سخن میگوید و به تأثیر زیبایی معشوق بر خود میپردازد. او ابراز میکند که خاک و طبیعت نیز بر اثر عشق دچار تغییر و تحول میشوند. همانطور که شاعر به زیبایی و نازکی معشوق اشاره میکند، احساساتش و دردهایش را هم بازگو میکند. در نهایت، این شعر نشاندهندهٔ دلتنگی و تمایل شاعر به وصالی دوباره با معشوق است.
هوش مصنوعی: زمین به نحوی نرم و لطیف است که دیگر برای من خستهکننده نمیباشد؛ زیرا وقتی به آن نگاه میکنم، مانند یک رویا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: اگر تونیا روشنی چشمش را داشت، پس چرا آن خاک پای دیگری را در نظر آورد؟
هوش مصنوعی: غم نمیتواند در دل من جا بگیرد، زیرا لذت و شیرینی صحبتهای تو آنقدر زیاد است که حتی مگسی نزدیک من نمیتواند به خاطر شکرش صحبت کند.
هوش مصنوعی: من خاک درب تو را با اشکهای مژههایم خیس کردم تا چشمم از آرایش و زیباییات جدا نشود.
هوش مصنوعی: به صدای نالان و غمگین من در سحرگاه گوش نده، زیرا نکنید دل لطیف و ظریف خود را آشفته، همانطور که گل از وزش باد صبحگاهی پریشان میشود.
هوش مصنوعی: جسد لاغر من به خاطر نیرنگ تو باریک شده است، به طوری که با سوزش درونم، روزگارش را میگذراند.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویر یک طبیب اشاره شده که به ضعف بیمار توجه دارد و از او پشهای میگیرد. سپس، او به همراه آن پشه با ناله و شکایت به پر پرواز میکند. این تصویر میتواند نمادی از ضعف و درمانجویی باشد و نشان دهد که حتی در مواقع سخت، فرد سعی دارد به دنبال درمان و بهبود وضعیت خود باشد.
هوش مصنوعی: هر لحظه که از خاک در خانهات میگذرد، چهرهام تازهتر و زیباتر میشود، مثل گل زری که از خاک میروید.
هوش مصنوعی: دیشب به دور در تو میچرخیدم و بیتو بودم. اگر تو نبودید، این حال و هوا به این شکل نمیبود و این گردشی که داشتم، چنین نمیشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.