قطره قطره از دریا چو به ساحل آیی
گره به دریا برسی قطره نبی دریایی
پیش او آنی و در خانقه الله گونی
او مولی و در مدرسه مولانایی
گرنه با اونی اگر پادشهی درویشی
ال ورن بیخویشی اگر با همه تنهایی
بی غمش در تعبی با غم او در طربی
دریاب لب او مگی با لب او حلوایی
گه دلی گاه زبان گاه نهان گاه عیان
گاه آیینه گهی طوطی شکرخایی
زنگ هر آینه کان روی توان دید توئی
دم به دم ز آینه این زنگ چرا نزدایی
پیش روی تو صد آئینه نهادست کمال
روشنست آینه ها بنگر اگر بینایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عمق وجود انسان اشاره دارد و به ما میگوید که هر قطرهای از دریا، در آغوش دریا نیست و باید تلاش کند تا به آن برسد. شاعر به فلسفهی عمیق وجود و تغییری که در روح انسان ایجاد میشود، میپردازد. او به دلتنگی و شادیهای زندگی اشاره کرده و تأکید میکند که در کنار عشق و تعلقات، تنها بودن هم میتواند آموزنده باشد. همچنین به معانی عمیقتری چون شناخت خود و دیدن کمال در آینهها اشاره میکند و ما را به تفکر در مورد وجود و حقیقت دعوت میکند. در نهایت، شاعر از ما میخواهد که به درون خود نگاه کنیم و با دیدی بیناتر به زندگی و آینههای اطرافمان بنگریم.
هوش مصنوعی: وقتی که قطرهای از دریا به ساحل میرسد، دیگر نمیتواند بگوید که دریایی است. در واقع، این قطره تنها یک بخش کوچک از دریا است و از عظمت و وسعت آن جدا شده است.
هوش مصنوعی: شما در نزد او همیشه حضور دارید و در محیط عبادت به خداوند نزدیک میشوید. او به عنوان سرپرست شماست و در مدرسه، آموزههای مولانا را یاد میگیرید.
هوش مصنوعی: اگر تو در کنار پادشاهی، اما خودت درویشی، هیچ مزیتی نداری. اگر با وجود تنهایی به خودت اتکا کنی، ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: در غم بیخبر او، دل شادمانهای را در فراز و نشیبها بگذران. لبان او را دریاب و اجازه نده که با لبان او، چیزی شیرین و خوشایند را از دست بدهی.
هوش مصنوعی: گاهی دل میتپد، گاهی زبان حرف میزند، گاهی احساسات پنهاناند و گاهی آشکار. گاهی مانند آینه، تصویر را نشان میدهیم و گاهی مثل طوطی با زبانی شیرین گفتگو میکنیم.
هوش مصنوعی: هر لحظه میتوانم چهرهات را در آینه ببینم، پس چرا این آینه را نمیشوری و پاک نمیکنی؟
هوش مصنوعی: در مقابل تو تعدادی آینه قرار دادهاند که در آنها حقیقت و کمال نمایان است. اگر بینا باشی، به آن آینهها نگاه کن و آنچه را که در آنها دیده میشود، درک کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.