جهان را تار و پود هستی از موج خطر باشد
کف این بحر خون آشام از مغز گهر باشد
منه دل بر وفای چرخ کجرو هوش اگر داری
که دستش هر زمان چون تاک بر دوش دگر باشد
برآی از خود، جهان را زیر دست خویش اگر خواهی
که در پرواز، عالم مرغ را در زیر پر باشد
توان سیر پر طاوس کرد از هر پر زاغی
اگر آیینه انصاف در پیش نظر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان ناپایداری و خطرناک بودن جهان و زندگی اشاره دارد. شاعر به ما میگوید که به وفاداری به سرنوشت دل نبندیم، زیرا آن همواره دستخوش تغییر است. همچنین تأکید میکند که اگر میخواهیم بر دنیا تسلط یابیم، باید از خودباوری و اعتماد به نفس برخوردار باشیم. در پایان، اشاره میکند که با داشتن بینش صحیح و انصاف، میتوانیم از موفقیتهای بزرگ بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: دنیای ما همچون بافتی از وجود، تحت تأثیر خطرات و چالشهاست. در میان این امواج پرخطر، عمق زندگی و ارزشها به صورتی دلخراش و دردناک نمایان میشود.
هوش مصنوعی: دل خود را بر وفای چرخ نگذار، زیرا اگر هوش و عقل داری، میدانی که سرنوشت همیشه در حال تغییر است و مانند تاکی که هر بار به شانهی دیگری میافتد، زندگی نیز نمیتواند ثابت بماند.
هوش مصنوعی: از خودت فراتر برو و برای تسلط بر دنیا تلاش کن. اگر میخواهی در پرواز و اوجگیری، جهانی را در زیر پرهایت ببینی، باید خود را از محدودیتها آزاد کنی.
هوش مصنوعی: اگر انسان نیکنفس و عادل باشد، میتواند از هر چیز ناپسند و کمارزشی، به زیبایی و والایی برسد. مانند اینکه میتوان با دقت و انصاف، زیبایی پر طاوس را مشاهده کرد، حتی اگر در اطراف عناصر زشتتری وجود داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من چون صدف باشد، خیال دوست دُر باشد
کنون من هم نمیگنجم، کز او این خانه پر باشد
ز شیرینیِ حدیثش شب، شکافیدهست جان را لب
عجب دارم که میگوید؟ حدیث حق مر باشد
غذاها از برون آید، غذای عاشق از باطن
[...]
من آزاد آمدم زان دوست کز دشمن بتر باشد
به ظاهر معتبر گوید به باطن مختصر باشد
حضور و غیبتِ یاران مخلص مختلف نبود
حذر اولاتر از یاری که در غیبت دگر باشد
نه از بی دانشی بود این که دشمن دوست دانستم
[...]
مبارک بامدادی کان جمال اندر نظر باشد
خجسته طالعی کان ماه را بر ما گذر باشد
گرت بیند کسی کز زندگی دل خبر دارد
عجب نبود، اگر تا زنده باشد بی خبر باشد
نظر از دور در جانان بدان ماند که کافر را
[...]
گرفتار سر زلفت کجا در بند سر باشد
زهی با بسته سودا که از سر باخبر باشد
کسی کز قامت جانان به طوبی سر فرود آرد
دراز اندیشه خوانندش ولی کوته نظر باشد
مرا سریست با مهرت که آن دیگر نخواهد شد
[...]
دلم از ناله خوش گردید امید اثر باشد
بسی آسود شستم این خدنگم کارگر باشد
اگر دزدیده دیدن ها نباشد بهر پاس دل
محبت از تغافل های بیجا در خطر باشد
دلم تا خو به آسایش نگیرد روز خرسندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.