فکنده شور محبت مرا به صحرایی
که موج می زند از هر کنار دریایی
ندانم آن خط سحرآفرین چه مضمون است
که در قلمرو دلهاست طرفه غوغایی
خیال من که به دامان عرش پای زده
ندیده است به این رتبه سرو بالایی
چه شور در جگر خاک ریخت ابر بهار؟
که هست در سر هر برگ لاله سودایی
اگر تو پنبه غفلت برآوری از گوش
کدام خار ندارد زبان گویایی؟
در انتظار تو هر هفت کرده است بهشت
نظر سیاه مگردان به هر تماشایی
ازان همیشه بهارست لاله خورشید
که صلح کرد ز عالم به چشم بینایی
چه حاجت است به ترتیب لشکر خط و خال؟
تصرف دل ما را بس است ایمایی
برآورد ز خیابان خلد سر صائب
کسی که رفت به یاد بلند بالایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از شور و محبت سخن میگوید که او را به دنیایی سرشار از زیبایی و احساسات عمیق راهنمایی کرده است. او به جذابیت و زیبایی عشق اشاره میکند و در عین حال، ناراحتی ناشی از غفلت و کمتوجهی به آن را بیان میکند. شاعر با استفاده از تصاویری از طبیعت و بهشت، به احساس شگفتی و شوقی که در دلش دارد، اشاره میکند. او به مخاطب خود ندا میدهد که عشق و زیبایی در همه جا وجود دارد و نیازی به نشانههای ظاهری برای درک آن نیست. شعر به نوعی دعوت به بیداری و توجه به عشق و زیباییهای درون و بیرون است.
هوش مصنوعی: عشق و محبت مرا به جایی گسترده و آزاد کشانده که در هر سمت آن، مانند دریا طغیانی و جنب و جوشی وجود دارد.
هوش مصنوعی: نمیدانم آن نوشتهی جادویی که چه مضمون و محتوایی دارد، اما میدانم که در دلها غوغایی به پا کرده است.
هوش مصنوعی: ذهن من که تا به حال به بالاترین مقامها نرسیده، چنین زیبایی و علوّ را ندیده است.
هوش مصنوعی: باران بهاری چه شوری در دل خاک به وجود آورده است! که در هر برگ لاله، آرزویی نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر از خواب غفلت بیدار شوی، دیگر حرفی برای کسی باقی نخواهد ماند که نتواند آن را بیان کند.
هوش مصنوعی: در انتظار تو، هر چیز زیبا و خوشی همواره در حال اتفاق است. لطفاً به زیباییهای دیگر توجه نکن و فقط به من نگاه کن.
هوش مصنوعی: از آن همواره گل و greenery میتراود که با درک واقعی، به دنیای صلح و آرامش دست یافته است.
هوش مصنوعی: نیازی به ترتیب دادن لشکر چینش خط و خال نیست؛ آنچه مهم است، این است که نگاه تو بر دل ما اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: کسی که از خیابان بهشتی خارج شده، به یاد شخصی بلند قامت و برجسته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرفتمت که رسیدی بدانچه میطلبی
گرفتمت که شدی آنچنان که میبایی
نه هر چه یافت کمال از پیش بود نقصان
نه هر چه داد، ستد باز چرخ مینایی؟!
بزلف مشکی، جانا، بچهره دیبایی
چو تو نباشد، دانم، کسی بزیبایی
مرا تو گویی: در هجر من شکیبا شو
کرا بود ز چنین صورتی شکیبایی ؟
زبان ببندی و هر ساعت از حدیث مرا
[...]
بر من آمد دوش آن در چشم بینائی
ز بهر جستن تدبیر رای فردائی
هرآنچه داشت بدل راز پیش من بگشاد
بلی چنین سزد از یکدلی و یکتائی
چه گفت گفت بخواهم شدن ز تو یکچند
[...]
کریم بار خدایا به ما توبه شائی
غریب نیست اگر بر همه ببخشائی
اسیر و عاجز و بیچاره و گنهکاریم
نهاده گوش به امر تو تا چه فرمائی
به درگه تو چه خیزد ز ما و طاعت ما
[...]
بزرگوارا در انتظار بخشش تو
نمانده است مرا طاقت شکیبائی
سه چیز رسم بود شاعران طامع را
نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی
اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.