شبی خواهم چو شمعش لب گزیدن
بدین قلم زبان باید بریدن
چو آن لب در خیال آرد دو چشمم
چو آب از نازکی گیرد چکیدن
ندانم اشک خونین از پی کیست
که دم بردم فتادش از دویدن
مرا چشمی گرت بینم چه باشد
به چشم خود گناهی نیست دیدن
حدیث حسن گل نازک حدیثی است
ز بلبل باید این معنی شنیدن
مگو ای باغبان بگسل از آن سرو
که حیف است از چنان سروی بریدن
کمال آن زلف دالست و خیالت
چنان دالی به انگشتان کشیدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی است؛ شاعر به تصویر کشیدن محبوبش میپردازد و احساساتی عمیق نسبت به او دارد. او از زیبایی لبهای محبوب خود و چشمانش صحبت میکند که هر بار به یادش میآید، اشک و شوقش شعلهور میشود. شاعر همچنین به زیبایی گل و بلبل اشاره کرده و حسرت بر این دارد که باغبان از درخت سرو جدا نشود. در نتیجه، عشق و زیبایی یکدیگر را تکمیل میکنند و شاعر تمایل دارد تا همچنان در این احساسات غوطهور بماند.
هوش مصنوعی: شبی را میخواهم که مانند شمع، لبهایم را گزیده و تنها با قلم حروف بزنم، زیرا این احساس آنقدر عمیق است که دیگر نمیتوانم با زبان صحبت کنم.
هوش مصنوعی: وقتی آن لب را در خیال میآورم، چشمانم به نرمی و لطافت مانند آب شروع به چکیدن میکنند.
هوش مصنوعی: نمیدانم که این اشک خونین به خاطر چه کسی است، که وقتی از دویدن باز ایستادم، به زمین افتاد.
هوش مصنوعی: اگر تو را با چشمانم ببینم، چشم خود را گناهکار نمیدانم که دیدن تو را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: داستان زیبایی و لطافت گل، داستانی است که تنها بلبل میتواند آن را به درستی بیان کند.
هوش مصنوعی: ای باغبان، نگو که از این سرو زیبا جدا شو، چون بریدن چنین درختی بیفایده است.
هوش مصنوعی: زیبایی و دلربایی زلفهای تو به اندازهای است که میتوان آن را با دقت و حساسیت در انگشتان لمس کرد و خیال تو چنان دلنشین است که میتواند انسان را به یاد زیباییهای دلپذیر بیندازد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه بتواند مرو را چشم دیدن
نه اندیشه درو داند رسیدن
همه رنج من از بلغاریانست
که مادامم همی باید کشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم نیست
بگویم گر تو بتوانی شنیدن
خدایا این بلا و فتنه از توست
[...]
چه میخواهند ازین محمل کشیدن
چه میجویند ازین منزل بریدن
نبود او عاشقش از روی دیدن
ولیکن عاشقش بود از شنیدن
کجا خواهی ز چنگ ما پریدن
کی داند دام قدرت را دریدن
چو پایت نیست تا از ما گریزی
بنه گردن رها کن سر کشیدن
دوان شو سوی شیرینی چو غوره
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.