خرم کسی که قصر اقامت بنا نکرد
رفت از میان چو گل کمر خویش وا نکرد
چندان که تاختیم به دنبال عمر را
این آهوی رمیده نظر برقفا نکرد
جز من که راه عشق به تسلیم می روم
با دست بسته هیچ شناور شنا نکرد
رنگ گهر شکسته شود از بهای کم
ما را فلک عبث به دو عالم بها نکرد
موی سفید سبز شد از دست شانه را
از زلف مشکبار تو یک عقده وانکرد
با آه سرد من چه کند چرخ پرنجوم
هرگز به خرج باد زر گل وفا نکرد
تااقتدا به کارگزاران عشق کرد
در هیچ کار فکرت صائب خطا نکرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تجربیات عشق و زندگی میپردازد. شاعر از گذر زمان و بیوفایی دنیا سخن میگوید و به ناپایداری جمال و عشق اشاره میکند. او از درد و آه سرد خود میگوید و در مقابل تغییرات و سختیهای زندگی، به تسلیم در برابر عشق میپردازد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که با وجود تمام مشکلات، عشق و احساسات واقعی ارزشمندتر از هر چیز دیگری هستند.
هوش مصنوعی: کسی که خوشحال و راضی است، به مانند گلی که خوشبو و زیباست، از دنیا رفته و با خود هیچ چیز از اینجا نبرده است. او زندگیاش را ساده و بیخود از تجملات گذرانده و از قصر و کاخهای فخریف دوری کرده است.
هوش مصنوعی: به اندازهای که برای دنبال کردن عمر تلاش کردیم، این زندگی مانند آهویی فراری بود که حتی لحظهای به ما نگاه نکرد.
هوش مصنوعی: تنها من هستم که در راه عشق با تسلیم پیش میروم، هیچکس دیگری با دستان بسته نمیتواند شنا کند.
هوش مصنوعی: اگر ارزشی نداشته باشیم، حتی جواهرات نیز به خاطر کم بودن ارزششان خراب میشوند. آسمان هم بیدلیل ما را در دو جهان (دنیا و آخرت) ارزشمند ندانسته است.
هوش مصنوعی: موی سفید به خاطر شانه زدن تو جوانتر و سرزنده شد، اما شانه نتوانست گره از زلفهای مشکین تو باز کند.
هوش مصنوعی: با اندوه عمیق من، چه کاری میتواند بکند روزگار پر از ستاره. هیچ گاه به خاطر مشکلات، از ارزش و زیبایی عشق و وفا کاسته نشده است.
هوش مصنوعی: کسی که به معشوق و محبت توجه کند، در هیچ یک از کارهایش دچار اشتباه نخواهد شد و همیشه در فکرش درست عمل میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اصل بزرگ از بنه هرگز خطا نکرد
کس را گزافه چرخ فلک پادشا نکرد
او بد سزای صدر، جهان ناسزا نکرد
این کار کو بکرد جز از بهر ما نکرد
هرگز به باغ دهر گیائی وفا نکرد
هرگز ز شست چرخ خدنگی خطا نکرد
خیاط روزگار به بالای هیچ کس
پیراهنی ندوخت که آخر قبا نکرد
نقدی نداد دهر که حالی دغل نشد
[...]
لطفی نماند کان صنم خوش لقا نکرد
ما را چه جرم اگر کرمش با شما نکرد
تشنیع میزنی که جفا کرد آن نگار
خوبی که دید در دو جهان کو جفا نکرد
عشقش شکر بس است اگر او شکر نداد
[...]
دانی که بر نگین سلیمان چه نقش بود
دل در جهان مبند که با کس وفا نکرد
خرم تنی که حاصل عمر عزیز را
با دوستان بخورد و به دشمن رها نکرد
دردا که رفت دلبر و دردم دوا نکرد
صد وعده بیش داد و یکی را وفا نکرد
بردم هزار قصه حاجت به نزد یار
القصه شد روان و حاجت روا نکرد
از آن تیر غمزه بر تن من موی کرد راست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.