گنجور

 
مولانا جمال‌الدین عبدالرزاق

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها مولانا مصرع یا بیتی از جمال‌الدین عبدالرزاق را عیناً نقل قول کرده است:


  1. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷ :: جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

    مولانا (بیت ۱): از دفتر عمر ما یکتا ورقی مانده‌ست - کز غیرت لطف آن جان در قلقی مانده‌ست

    جمال‌الدین عبدالرزاق (بیت ۶): روزی دو سه نیک و بد درد سر ما می‌کش - کز دفتر عمر ما خود یک ورقی مانده‌ست



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:دلارام نهان گشته ز غوغا - همه رفتند و خلوت شد برون آ

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:مرا حلوا هوس کردست حلوا - میفکن وعده حلوا به فردا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:بکت عینی غداه البین دمعا - و اخری بالبکا بخلت علینا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:تو بشکن چنگ ما را ای معلا‌‌! - هزاران چنگ دیگر هست اینجا


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - شکایت از روزگار:دگر باره چه صنعت کرد باما - سپهر سر کش فرتوت رعنا


  2. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵:ای جان و قوام جمله جان‌ها - پر بخش و روان کن روان‌ها


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح شمس الدین ابوالفتح نطنزی:ای مهر تو در میان جان‌ها - وای مهر تو بر سر زبان‌ها


  3. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:برخیز و صبوح را بیارا - پُر لَخلخه کن کنار ما را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:تا چند تو پس روی به پیش آ - در کفر مرو به سوی کیش آ

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:گفتی که گزیده‌ای تو بر ما - هرگز نبدست این مفرما

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷:کو مطرب عشق چست دانا - کز عشق زند نه از تقاضا


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱ - تقاضای کاه:که خواستم از تو زابلهی من - گفتی که رهیم نیست اینجا


  4. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:من چو موسی در زمان آتش شوق و لقا - سوی کوه طور رفتم حبذا لی حبذا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۴:عقل دریابد تو را یا عشق یا جانِ صفا ؟ - لوح محفوظت شناسد یا ملایک بر سما ؟

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱:سر برون کن از دریچه جان ببین عشاق را - از صبوحی‌های شاه آگاه کن فساق را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:دوش آن جانان ما افتان و خیزان یک قبا - مست آمد با یکی جامی پر از صرف صفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵:از فراق شمس دین افتاده‌ام در تنگنا - او مسیح روزگار و درد چشمم بی‌دوا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶:ای هوس‌های دلم بیا بیا بیا بیا - ای مراد و حاصلم بیا بیا بیا بیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:امتزاج روح‌ها در وقت صلح و جنگ‌ها - با کسی باید که روحش هست صافی صفا


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - توصیف ربیع و مدح وزیر عاد جلال الدین:باز طفلان چمن را حله می بافد صبا - نو عروسان طبیعت یافتند از نم نما

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در تهنیت بازگشت رکن الدین صاعد از حج:ای زده لبیک شوق از غایت صدق و صفا - بسته احرام وفا در عالم خوف ورجا


  5. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:اگر تو عاشق عشقی و عشق را جویا - بگیر خنجر تیز و ببر گلوی حیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۴:درخت اگر متحرک بدی ز جای به جا - نه رنج اره کشیدی نه زخم‌های جفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶:روم به حجره خیاط عاشقان فردا - من درازقبا با هزار گز سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۷:چه نیکبخت کسی که خدای خواند تو را - درآ درآ به سعادت درت گشاد خدا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱:مرا تو گوش گرفتی همی‌کشی به کجا - بگو که در دل تو چیست چیست عزم تو را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲:رویم و خانه بگیریم پهلوی دریا - که داد اوست جواهر که خوی اوست سخا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:کجاست مطرب جان تا ز نعره‌های صلا - درافکند دم او در هزار سر سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴:چه خیره می‌نگری در رخ من ای برنا - مگر که در رخمست آیتی از آن سودا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:برفت یار من و یادگار ماند مرا - رخ معصفر و چشم پرآب و وااسفا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷:به جان پاک تو ای معدن سخا و وفا - که صبر نیست مرا بی‌تو ای عزیز بیا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹:شراب داد خدا مر مرا تو را سرکا - چو قسمتست چه جنگست مر مرا و تو را

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:سبکتری تو از آن دم که می‌رسد ز صبا - ز دم زدن نشود سیر و مانده کس جانا

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶:مبارکی که بود در همه عروسی‌ها - در این عروسی ما باد ای خدا تنها


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح ابوالغنائم سعد الملک:زهی محل رفیعت برون زاوج سما - زهی مقر جلالت فراز چرخ علا

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح اردشیر بن حسن اسپهبد مازندران:بتافت از افق ملک و آسمان بقا - دو کوکب ملکی چون دو پیکر جوزا


  6. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷:ای در غم تو به سوز و یارب - بگریسته آسمان همه شب


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - قصیده:ای بیش ز رفعت و مناصب - بر تر ز مدارج و مراتب


  7. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸:آه از این زشتان که مه‌رو می‌نمایند از نقاب - از درون‌سو کاه‌تاب و از برون‌سو ماهتاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:یا وصال یار باید یا حریفان را شراب - چونک دریا دست ندهد پای نِه در جوی آب


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - شکایت از دوری:هست سوگندم بنام آنکه هست - پیش علمش ذره همچون آفتاب


  8. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:هیچ می‌دانی چه می‌گوید رباب؟ - ز اشک چشم و از جگرهای کباب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:ابشروا یا قوم هذا فتح باب - قد نجوتم من شتاب الاغتراب


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - آفتاب راد نیست:من عجب دارم همی از شاعران - تا چرا گویند راد است آفتاب


  9. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸:خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب - تا سجده‌های شکر کند پیشت آفتاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:واجب کند چو عشق مرا کرد دل خراب - کاندر خرابه دل من آید آفتاب

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰:بازآمد آن مهی که ندیدش فلک به خواب - آورد آتشی که نمیرد به هیچ آب


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدیح مظفرالدین:خوش گوش کرد چرخ و ممالک باینخطاب - کامد نهنک رزم چودریا باضطراب


  10. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۳:رباب مشرب عشقست و مونس اصحاب - که ابر را عربان نام کرده‌اند رباب


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - شکایت ازرنج سفر:اگرشکایت گویم زچرخ نیست صواب - وگرعتاب کنم بافلک چه سود عتاب


  11. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷:از دفتر عمر ما یکتا ورقی مانده‌ست - کز غیرت لطف آن جان در قلقی مانده‌ست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴:جانا نظری فرما کز جان رمقی مانده‌ست - واکنون غم کارم خور کآخر نسقی مانده‌ست


  12. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۵:در این خانه کژی ای دل گهی راست - برون رو هی که خانه خانه ماست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷ - تقاضا:خداوندا کمینه چاکر تو - کت اندر بندگی یکروی و یکتاست


  13. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:تا نقش خیال دوست با ماست - ما را همه عمر خود تماشاست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:می‌دان که زمانه نقش سوداست - بیرون ز زمانه صورت ماست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:دود دل ما نشان سوداست - وان دود که از دلست پیداست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:گر جام سپهر، زهر‌پیماست - آن در لب عاشقان چو حلواست

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:ای از کرم تو کار ما راست - هر جای که خرمی‌ست ما راست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳:برخیز که موسم تماشاست - بخرام که روز باغ و صحراست


  14. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۷:خاک آن کس شو که آب زندگانش روشنست - نیم نانی دررسد تا نیم جانی در تنست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰:بی مه روی تو چشمم همچو ابربهمنست - بی شب زلف تو رازم همچو روز روشنست


  15. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:تا نلغزی که ز خون راهِ پس و پیش‌ ترست - آدمی‌دزد زِ زردزد کنون بیشترست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - نکوهش زروسیم:اینهمه لاف مزن گرچه ترا سیم و زر است - که زر وسیم بر اهل خرد مختصرست


  16. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۰:از بامداد روی تو دیدن حیات ماست - امروز روی خوب تو یا رب چه دلرباست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - شکوه از درد چشم:ای بلبلی که وقت ترنم ز نغمه ات - سطح محیط گنبد پیروزه پرصداست


  17. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۷:صوفیان آمدند از چپ و راست - در به در کو به کو که باده کجاست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - شکایت از روزگار:دلم از بار غم خراب شد است - رخم از خون دل خضاب شداست

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - تواضع:بر چو من بنده گر قیامی کرد - آنکه مطلق جهان مستوفاست


  18. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳:دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد - به زیر آن درختی رو که او گل‌های تر دارد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۴:یکی گولی همی‌خواهم که در دلبر نظر دارد - نمی‌خواهم هنرمندی که دیده در هنر دارد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۱ - مولانا ترازوست:مرا گویند مولانا ترازویی‌ست کز عدلش - نه میل این یکی دارد نه قصد آن دگر دارد


  19. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳:در کوی خرابات مرا عشق کشان کرد - آن دلبر عیار مرا دید نشان کرد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹:هر جور که بر عاشق بی‌سیم توان کرد - امروز بتم بر من سرگشته چنان کرد


  20. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۰:نثرنا فی ربیع الوصل بالورد - حنانینا فنعم الزوج و الفرد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح بدرالین عمر:رخ خوب تو ناموس قمر برد - لب لعل تو بازار شکر برد


  21. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰۵:ای کز تو همه جفا وفا شد - آن عهد و وفای تو کجا شد

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۲:ما مست شدیم و دل جدا شد - از ما بگریخت تا کجا شد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - کتب الیه رشید الدین الوطواط:چون روی تو ماه سمانباشد - چون زلطف تو مشک ختانباشد


  22. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۴۶:برنشست آن شاه عشق و دام ظلمت بردرید - همچو ماه هفت و هشت و آفتاب روز عید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱۱:میر خوبان را دگر منشور خوبی دررسید - در گل و گلزار و نسرین روح دیگر بردمید


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۷ - شیخ ابوعامر:خسروا زاصطبل تو کو معمور باد - وارث اعمار اسبان شیخ ابوعامر رسید


  23. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۵:هر که بتواند نگه دارد خرد - من نتانستم مرا باری ببرد

    مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۱ - نمودن آن شمعها در نظر هفت مرد:هفت شمع اندر نظر شد هفت مَرد - نورشان می‌شد به سقف لاژورد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - بیکی از بزرگان که اورا بسوی خود خوانده نگاشته است:ای سخا را از کف تو پیشخورد - وی خرد را پیش رایت چشم درد


  24. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۳:مرگ ما هست عروسی ابد - سِر آن چیست هو الله احد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - موی سپید:موی سپید چیست ندانی زبان مرگ - زیرا که هر که دید ز خود ناامید شد


  25. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۷۹:صبح آمد و صحیفه مصقول برکشید - وز آسمان سپیدهٔ کافور بردمید


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸ - کیفر مجیرالدین بیلقانی در هجای اصفهان:زاول که نفس ناطقه را از شعاع عقل - ایزد به لطف خویش و به رحمت بیافرید


  26. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۹:یار مرا عارض و عذار نه این بود - باغ مرا نخل و برگ و بار نه این بود


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱:آه که امید من بیار نه این بود - لایق آن روی چون نگار نه این بود


  27. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷۹:شاهدی بین که در زمانه بزاد - بت و بتخانه را به باد بداد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۶ - خامه و خط:ای ز خورشید رای روشن تو - جوهر عقل کرده استمداد


  28. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۲:یوسف آخرزمان خرامان شد - شکر و شهد مصر ارزان شد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - درمدح امام اجل عزالاسلام معین الدین حسین:باز خورشید چرخ رخشان شد - باز کار جهان بسامان شد


  29. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۸:بوی دلدار ما نمی‌آید - طوطی این جا شکر نمی‌خاید

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹۰:من بسازم ولیک کی شاید - زاغ با طوطیان شکر خاید


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸ - خرابی بن و خلل سقف:هر که را شد فراخ سفره زیر - دانکه بر چشم او پدید آید

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۹ - صائم الدهر:صائم الدهر اسبکی دارم - که بده روز روزه نگشاید


  30. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۴:مرا همچون پدر بنگر نه همچون شوهر مادر - پدر را نیک واقف دان از آن کژبازی مضمر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۲۵:مرا آن اصل بیداری دگرباره به خواب اندر - بداد افیون شور و شر ببرد از سر ببرد از سر


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح امام فاضل شمس الدین ابوافتح النطنزی:زهی در یای گوهر بخشش موج انگیز پهناور - نه آنرا غایت و پایان نه آنرا ساحل و معبر


  31. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴۷:در این سرما و باران یار خوشتر - نگار اندر کنار و عشق در سر


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - لغز حمام:چه گوئی چیست آن شکل مدور - که دارد خیمه با گردون برابر


  32. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۰:عاشقی در خشم شد از یار خود معشوق وار - گازری در خشم گشت از آفتاب نامدار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۱:عرض لشکر می‌دهد مر عاشقان را عشق یار - زندگان آن جا پیاده کشتگان آن جا سوار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۴:مطربا در پیش شاهان چون شدستی پرده دار - برمدار اندر غزل جز پرده‌های شاهوار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶۶:مرحبا ای جان باقی پادشاهِ کامیار - روح‌بخش هر قَران و آفتاب هر دیار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۳:خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار - خوی من کی خوش شود بی‌روی خوبت ای نگار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۶:لحظه لحظه می برون آمد ز پرده شهریار - باز اندر پرده می‌شد همچنین تا هشت بار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۷:از کنار خویش یابم هر دمی من بوی یار - چون نگیرم خویش را من هر شبی اندر کنار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸۱:ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار - عنبر و مشک ختن از چین به قسطنطین بیار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۰:سیدی انی کلیل انت فی زی النهار - اشتکی من طول لیلی الفرار این الفرار


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش دنیا:الحذار ای غافلان زین وحشت آباد الحذار - الفرار ای عاقلان زین دیو مردم الفرار


  33. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷۹:بهر شهوت جان خود را می‌دهی همچون ستور - وز برای جان خود که می‌دهی وانگه به زور


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - من غرر قصائده فی الحکمه و الموعظه و لله دره:الرحیل ای خفتگان کاینک صدای نفخ صور - رخت بر بندید ازین منزلگه دارالغرور


  34. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۱:روزی خوشست رویت از نور روز خوشتر - باده نکوست لیکن ساقی ز می نکوتر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۲:بر منبرست این دم مذکر مذکر - چون چشمه روانه مطهر مطهر


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۹ - انقلاب اصفهان:دیدی تو اصفهانرا آنشهر خلد پیکر - آن سدره مقدس آن عدن روح پرور


  35. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۶:هر کس به جنس خویش درآمیخت ای نگار - هر کس به لایق گهر خود گرفت یار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۷:دل ناظر جمال تو آن گاه انتظار - جان مست گلستان تو آن گاه خار خار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱۸:میر شکار من که مرا کرده‌ای شکار - بی‌تو نه عیش دارم و نه خواب و نه قرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲۱:آمد بهار خرم و آمد رسول یار - مستیم و عاشقیم و خماریم و بی‌قرار


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - در مدح شهاب الدین خالص و شکایت از قحطی اصفهان:ای بر سر آمده تو ز ابنای روزگار - وی کرده روزگار بجاه تو افتخار


  36. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۳:نه در وفات گذارد نه در جفا دلدار - نه منکرت بگذارد نه بر سر اقرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۴:چرا ز قافله یک کس نمی‌شود بیدار - که رخت عمر ز کی باز می‌برد طرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۵:بیار ساقی بادت فدا سر و دستار - ز هر کجا که دهد دست جام جان دست آر

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۶:نبشته‌ست خدا گِردِ چهره دلدار - خطی که فاعتبروا منه یا اولی‌الابصار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۷:شده‌ست نور محمد هزار شاخ هزار - گرفته هر دو جهان از کنار تا به کنار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۸:چه مایه رنج کشیدم ز یار تا این کار - بر آب دیده و خون جگر گرفت قرار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳۹:مجوی شادی چون در غمست میل نگار - که در دو پنجه شیری تو ای عزیز شکار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۰:بیامدیم دگربار چون نسیم بهار - برآمدیم چو خورشید با صد استظهار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۱:ز بامداد چه دشمن کشست دیدن یار - بشارتیست ز عمر عزیز روی نگار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۶:مرا بگاه ده ای ساقی کریم عقار - که دوش هیچ نخفتم ز تشنگی و خمار

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴۷:بکش بکش که چه خوش می‌کشی بیار بیار - هزیمتان ره عشق را قطار قطار


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۰ - خطاب بچند دوست مسافر خود:سلام من که رساند بدان خجسته دیار - که هست مجمع احباب و محضر احرار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - خطاب بجمال الدین که یکی از دوستان اوست:بزرگ منعم و مخدوم من جمال الدین - سپهر رفعت و کان سخا و کوه وقار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - خطاب بشهاب الدین که یکی دیگر از دوستان اوست:خلاصه همه عالم اجل شهاب الدین - که روشنند زرای تو ثابت وسیار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - خطاب بفخر الدین:دعا و خدمت مخدوم خویش فخرالدین - همی رسانم اگر آمد او زدریا بار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - خطاب بمنتجب الدین:اجل منتخب الدین اوحد الفقرا - کند قبول سلام و دعا برون زشمار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - خطاب بضیاء الدین:ضیاء دین را دعا همی گویم - همی کنم همه وقتی تنسم اخبار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - خطاب بنجیب الدین:حکیم یونان ان فلسفی نجیب الدین - که واقفست بتحقیق برهمه اسرا ر

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - حاجی سلام از چاکران باید باشد:زمن بخواهد حاجی سلام پرسش خویش - دعا و خدمت هریک همی کنم تکرار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۱ - قطعه:بدان خدای که بیرنگ نقش انسان را - ز روی قدرت بر سطح آب زد پرگار

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ملحقات » شمارهٔ ۳ - ابیاتی چند از قصیده که تمام آن یافت نشد:بلند همت و بسیار دان و اندک سال - جهان گشای و ممالک ستان و دنیا دار


  37. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۱:ماییم فداییان جانباز - گستاخ و دلیر و جسم پرداز


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:ای ترک بیا و چنگ بنواز - آهنگ بگیر و برکش آواز


  38. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱۱:ای روترش به پیشم بد گفته‌ای مرا پس - مردار بوی دارد دایم دهان کرکس


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ - در وصف بنا و مدح خواجه رکن الدین:ای خورده کوب سقفت ایوان چرخ اطلس - خم گشته زیر طاقت نه طارم مقرنس


  39. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۷:تتار اگر چه جهان را خراب کرد به جنگ - خراب گنج تو دارد چرا شود دلتنگ

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۸:حریف جنگ گزیند تو هم درآ در جنگ - چو سگ صداع دهد تن مزن برآور سنگ


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - در مدح شهاب الدین خالص:زهی ز فر تو سر سبز چرخ مینارنگ - ز مقدم تو سپاهان گرفته صد اورنگ


  40. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۳:چگونه برنپرد جان چو از جناب جلال - خطاب لطف چو شکر به جان رسد که تعال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۴:تو را سعادت بادا در آن جمال و جلال - هزار عاشق اگر مرد خون مات حلال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۵:دو چشم اگر بگشادی به آفتاب وصال - برآ به چرخ حقایق دگر مگو ز خیال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۹:تعال یا مدد العیش و السرور تعال - تعال یا فرج الهم فاتح الاقفال


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - در مدح امام عالم صدرالدین:بخوب طالع و فرخنده روز و فرخ فال - بتافت از افق شرع آفتاب کمال


  41. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۷:پیام کرد مرا بامداد بحر عسل - که موج موج عسل بین به چشم خلق غزل

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۵۸:به گوش دل پنهانی بگفت رحمت کل - که هر چه خواهی می‌کن ولی ز ما مسکل


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح صدر اجل ابوالفتوح محمد قوام الدین هنگام مسافرت حج:هزار منت و شکر خدای عز و جل - که سوی صدر خرامید باز صدر اجل


  42. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۰:باده ده ای ساقی جان باده بی‌درد و دغل - کار ندارم جز از این گر بزیم تا به اجل


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۳ - فتلق سعددین:آفتاب مطلع اقبال قتلق سعد دین - ای بنور رای روشن کرده اسرار ازل


  43. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۵:یا منیر البدر قد اوضحت بالبلبال بال - بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶۶:یا بدیع الحسن قد اوضحت بالبلبال بال - بالهوی زلزلتنی و العقل فی الزلزال زال


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - در تحمید باری و نعت پیغمبر:هر نفس کان نز پی یاد جلال ذوالجلال - در جهان جان بر آری آن وبالست آن وبال


  44. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۰:جانم به فدا بادا آن را که نمی‌گویم - آن روز سیه بادا کو را بنمی‌جویم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳:وصل تو نمی یابم چندانکه همیجویم - خود می نرسم در تو چندانکه همیپویم


  45. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۳:اگر سرمست اگر مخمور باشم - مهل کز مجلس تو دور باشم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - ترک هجا:اگر من فی المثل در هجو کوشم - بنزد عقل کی معذور باشم


  46. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸۳:می خرامد جان مجلس سوی مجلس گام گام - در جبینش آفتاب و در یمینش جام جام

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۸۰:اقبل الساقی علینا حاملا کاس المدام - فاشربوا من کاس خلد و اترکوا کل الطعام


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - درمدح امام اجل معین الدین:ای دو یت و مسند تو دین و دولت را نظام - وی بکلک و خاتم تو شرع و ملت را قوام


  47. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۴:می شناسد پرده جان آن صنم - چون نداند پرده را صاحب حرم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۹ - بزرگی در اصل:هر که در اصلش بزرگی بوده است - آن ازو هرگز نگردد هیچ کم


  48. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳۹:زهی حلاوت پنهان در این خلای شکم - مثال چنگ بود آدمی نه بیش و نه کم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح اتابک محمد بن ملکشاه:بساط عدل بگسترد باز در عالم - خدایگان جهان خسرو بنی آدم


  49. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴۴:بیار مطرب بر ما کریم باش کریم - به کوی خسته دلانی رحیم باش رحیم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - در مدح صدر اجل رکن الدین:زهی دهان تو میم و زلعل حلقه میم - زهی دو زلف تو جیم و زمشک نقطه جیم


  50. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۱:تشنهٔ خویش کن مده آبم - عاشق خویش کن ببر خوابم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - تقاضای کاه:ای کریمی که هست گاه کرم - دل و دست تو کان و دریابم


  51. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۶:تا به جان مست عشق آن یارم - سردهٔ باده‌های انوارم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۷ - عقل بیدار:بخدائی که مهر معرفتش - کرد توفیق عقل بیدارم


  52. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۸:در وصالت چه را بیاموزم - در فراقت چه را بیاموزم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۸:یا ز چشمت جفا بیاموزم - یا لبت را وفا بیاموزم


  53. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۳۵:دلبر بیگانه صورت مهر دارد در نهان - گر زبانش تلخ گوید قند دارد در دهان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۰:ای ز تو مه پای کوبان وز تو زهره دف زنان - می زنند ای جان مردان عشق ما بر دف زنان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۱:مهره‌ای از جان ربودم بی‌دهان و بی‌دهان - گر رقیب او بداند گو بدان و گو بدان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۲:من ز گوش او بدزدم حلقه دیگر نهان - تا نداند چشم دشمن ور بداند گو بدان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵۵:ای زیان و ای زیان و ای زیان و ای زیان - هوشیاری در میان بیخودان و مستیان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۶:جام پر کن ساقیا آتش بزن اندر غمان - مست کن جان را که تا اندررسد در کاروان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۷:ای تو را گردن زده آن تسخرت بر گرد نان - ای سیاهی بر سیاهی جان تو از گرد نان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶۸:ای دل من در هوایت همچو آب و ماهیان - ماهی جانم بمیرد گر بگردی یک زمان


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در مدح امام العالم اقضی القضاه رکن الدین:ای گذشته پایه قدرت زهفتم آسمان - وی رسیده صیت انصافت باقطار جهان

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح خواجه رکن الدین صاعد:ای نهاده گوشه مسند بر اوج آسمان - وی گذشته پایه جاهت ز اطلاق مکان

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۸ - خاطر وقاد:خاطری دارم چنان وقاد وتیز و تند رو - کز ضمیر غیب اگر خواهی ترا بدهد نشان


  54. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۶:کاشکی از غیر تو آگه نبودی جان من - خود ندانستی به جز تو جان معنی دان من

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴۷:سوی بیماران خود شد شاه مه رویان من - گفت ای رخ‌های زرد و زعفرانستان من


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵:وای من از دست دل کو نیست در فرمان من - عاقبت هم بر سر دل رفت خواهد جان من


  55. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۶:مستی و عاشقی و جوانی و جنس این - آمد بهار خرم و گشتند همنشین

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۳:با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین - با آنک نیست عاشق یک دم مشو قرین


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - در مرثیت قوام الدین صاعد:باز این چه ظلمتست که در مجمعی چنین - کس را شکیب نیست دریغا قوام دین


  56. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۷:می‌آیدم ز رنگ تو ای یار بوی آن - برکنده‌ای به خشم دل از یار مهربان


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - این قطعه متوسط را یکی از بزرگان عصر از طبع خود باستاد جمال الدین نوشته و او را نزد خود خوانده:ای نقشبند عالم جان اندرین جهان - نی نی که نیست هیچ پذیرای نقش جان

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - استاد جمال الدین در جواب نگاشته:ای کلک نقشبند تو آرایش جهان - وی لفظ دلگشای تو آسایش جنان

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مرثیت قوام الدین و تهنیت رکن الدین برای برء مرض:منت خدایرا که بتایید آسمان - شد روح عقل تازه و شخص کرم جوان

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - تعزل:ای حسن بسته برقمرت رنگ ارغوان - وایزد نهاده برشکرت شکل ناردان


  57. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۵:مست شدی عاقبت آمدی اندر میان - مست ز خود می‌شوی کیست دگر در جهان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۹:گفت لبم ناگهان نام گل و گلستان - آمد آن گلعذار کوفت مرا بر دهان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۰:یک غزل آغاز کن بر صفت حاضران - ای رخ تو همچو شمع، خیز درآ در میان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۳:ای رخ خندان تو مایه صد گلستان - باغ خدایی درآ خار بده گل ستان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۰:یا تو ترش کرده رو مایه ده شکران - تنگ شکر می‌کشد تا بنهد در میان


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - چیستان بنام شمشیر و مدح اسپهبد مازندران:دولت بیدار دوش کرد زعقل امتحان - گفت بگو چیست آن گوهر روشن روان


  58. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۲:جفای تلخ تو گوهر کند مرا ای جان - که بحر تلخ بود جای گوهر و مرجان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۸:چهار روز ببودم به پیش تو مهمان - سه روز دیگر خواهم بدن یقین می‌دان

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۱:نعیم تو نه از آن است که سیر گردد جان - مرا به خوان تو باید هزار حلق و دهان


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - درتوصیف آتش و مدح رکن الدین مسعود:بگشت گونه باغ از نهیب باد خزان - بیر باد خزان برگ شاخ و رنگ رزان

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - در تقاضای عفو از رکن الدین مسعود صاعد:زهی بعدل تو اقلیم شرع آبادان - زرشح کلک تو اجزای روزگار جوان


  59. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۴:مکن مکن که روا نیست بی‌گنه کشتن - مرو مرو که چراغی و دیده روشن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۵:توی که بدرقه باشی گهی گهی رهزن - توی که خرمن مایی و آفت خرمن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۲:برای چشم تو صد چشم بد توان دیدن - چه چشم داری ای چشم ما به تو روشن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۳:اگر سزای لب تو نبود گفته من - برآر سنگ گران و دهان من بشکن

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۸۵:به صلح آمد آن ترک تند عربده کن - گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - قصیده:زهی گشاده بمدح تو روزگار دهن - زهی نهاده بحکم تو آسمان گردن

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - قصیده:رسول مرگ پیامی همی رساند بمن - که میخ خیمه دل زینسرای گل برکن


  60. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۴:ای بمرده هر چه جان در پای او - هر چه گوهر غرقه در دریای او


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - در نکوهش روزگار:بنگرید این چرخ و استیلای او - بنگرید این دهر و این ابنای او


  61. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۶:جانا توی کلیم و منم چون عصای تو - گه تکیه گاه خلقم و گه اژدهای تو


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - دعا و ثنا:ای بر میان چرخ کمر از وفای تو - وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو


  62. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۹:ایا گم گشتگان راه و بیراه - شما را باز می‌خواند شهنشاه

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۰:چنین می‌زن دو دستک تا سحرگاه - که در رقص است آن دلدار و دلخواه


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۲ - هجو گفتن:مراخود نیست عادت هجو گفتن - که کردستم طمع زین قوم کوتاه


  63. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۸:مرا سودای آن دلبر ز دانایی و قرایی - برون آورد تا گشتم چنین شیدا و سودایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۹۹:مسلمانان مسلمانان مرا ترکی است یغمایی - که او صف‌های شیران را بدراند به تنهایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۰:مرا پرسید آن سلطان به نرمی و سخن‌خایی - عجب امسال ای عاشق بدان اقبالگه آیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۱:به باغ و چشمه حیوان چرا این چشم نگشایی - چرا بیگانه‌ای از ما چو تو در اصل از مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱۲:رها کن ماجرا ای جان فروکن سر ز بالایی - که آمد نوبت عشرت زمان مجلس آرایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۲:کجا باشد دورویان را میان عاشقان جایی - که با صد رو طمع دارد ز روز عشق فردایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۱:مسلمانان مسلمانان مرا جانی است سودایی - چو طوفان بر سرم بارد از این سودا ز بالایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۲:یکی فرهنگ دیگر نو برآر ای اصل دانایی - ببین تو چاره‌ای از نو که الحق سخت بینایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۸۰:اخلائی! اخلائی! صفونی عند مولایی - و قولوا ان ادوایی قد استولت لافنایی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح رکن الدین مسعود:زهی اخلاق تو محمود همچون عقل و دانائی - زهی ایام تو مشکور همچون عهد برنائی


  64. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۶:مبارک باشد آن رو را بدیدن بامدادانی - به بوسیدن چنان دستی ز شاهنشاه سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۷:بیامد عید ای ساقی عنایت را نمی‌دانی - غلامانند سلطان را بیارا بزم سلطانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۸:مرا آن دلبر پنهان همی‌گوید به پنهانی - به من ده جان به من ده جان چه باشد این گران جانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰۹:بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی - فغان برخاست از جان‌های مجنونان روحانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۴:شنیدم کاشتری گم شد ز کردی در بیابانی - بسی اشتر بجست از هر سوی کرد بیابانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۵:مگر مستی نمی‌دانی که چون زنجیر جنبانی - ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۶:سحرگه گفتم آن مه را که ای من جسم و تو جانی - بدین حالم که می‌بینی وزان نالم که می‌دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۷:شدم از دست یک باره ز دست عشق تا دانی - در این مستی اگر جرمی کنم تا رو نگردانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۸:تو استظهار آن داری که رو از ما بگردانی - ولی چون کعبه برپرد کجا ماند مسلمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۴۹:چو دید آن طره کافر مسلمان شد مسلمانی - صلا ای کهنه اسلامان به مهمانی به مهمانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۸:الا ای نقش روحانی چرا از ما گریزانی - تو خود از خانه آخر ز حال بنده می دانی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۵۹:الا ای یوسف مصری از این دریای ظلمانی - روان کن کشتی وصلت برای پیر کنعانی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - هجای روا:اگر در شعر من زین پس یکی بیت هجا گفتم - مرا معذور باید داشت چون آن بیت میخوانی


  65. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۸۴:در جهان گر بازجویی نیست بی‌سودا سری - لیک این سودا غریب آمد به عالم نادری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۷:تا بنستانی تو انصاف از جهود خیبری - جان به جانان کی رسانی دل به حضرت کی بری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۹:بی گهان شد هر رفتن سوی روزن ننگری - آتشی اندرزنی از سوی مه در مشتری


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - در وصف بهار و مدح نظام الدین بوالعلای صاعد برادر رکن الدین:اینک نوبهار آورد بیرون لشگری - هر یکی چو ن نو عروسی درد گرگونزیوری

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - کبر و غرور:آن شنیدستی که نمرود از مقام افتخار - می بسودی بر سر گردون کلاه سروری


  66. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۷:مکن ای دوست نشاید که بخوانند و نیایی - و اگر نیز بیایی بروی زود نپایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۴:مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی - ز تو پرماه شود چرخ چو بر چرخ برآیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۵:مثل ذره روزن همگان گشته هوایی - که تو خورشیدشمایل به سر بام برآیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۶:همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی - همه دردی کش و شادان که تو در خانه مایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۷:بده ای دوست شرابی که خدایی است خدایی - نه در او رنج خماری نه در او خوف جدایی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:تو چه ترکی تو چه ترکی که به رخ فرّ همایی - ز منت شرم نیاید که به من رخ ننمائی


  67. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۶:گر گریزی به ملولی ز من سودایی - روکشان دست گزان جانب جان بازآیی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۹:ای که تو چشمه حیوان و بهار چمنی - چو منی تو خود خود را کی بگوید چو منی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲:سر آن داری با ما که بصحرا آیی - ساعتی سوی گلستان بتماشا آیی


  68. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۷:ز کجا آمده‌ای می‌دانی - ز میان حرم سبحانی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در وصف کاخ:ای حریم حرمت یزدانی - وی نهاد لطفت جسمانی

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح قوام الدین ابوالفتوح:ای که از لطف جهان جانی - فرخ آنکس که توأش جانانی


  69. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲۸:آنچ در سینه نهان می‌داری - درنیابند چه می‌پنداری


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - نام نکو:اندر این عهد که قحط کرمست - بنه از نام نکو انباری


  70. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۷:ای آسمان که بر سر ما چرخ می‌زنی - در عشق آفتاب تو همخرقه منی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰۰:ساقی بیار باده سغراق ده منی - اندیشه را رها کن کاری است کردنی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - مرگ و سوگ:از مرگ تو نشست بهر گوشه ماتمی - وزسوگ تو بخاست زهر کلبه شیونی


  71. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۴:منم که کار ندارم به غیر بی‌کاری - دلم ز کار زمانه گرفت بیزاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۵۵:بیا بیا که نیابی چو ما دگر یاری - چو ما به هر دو جهان خود کجاست دلداری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۷:تو در عقیله ترتیب کفش و دستاری - چگونه رطل گران خوار را به دست آری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۸:فرست باده جان را به رسم دلداری - بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۹:نگاهبان دو دیده‌ست چشم دلداری - نگاه دار نظر از رخ دگر یاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۴:به جان تو که بگویی وطن کجا داری - که سخت فتنه عقلی و خصم هشیاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶:شبی که دررسد از عشق پیک بیداری - بگیرد از سر عشاق خواب بیزاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۷:اگر تو همره بلبل ز بهر گلزاری - تو خار را همه گل بین چو بهر گل زاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۸:حرام گشت از این پس فغان و غمخواری - بهشت گشت جهان زانک تو جهان داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۰:ببست خواب مرا جاودانه دلداری - به زیر سنگ نهان کرد و در بن غاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۴:طواف کعبه دل کن اگر دلی داری - دلست کعبه معنی تو گل چه پنداری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۶:فرست بادهٔ جان را به رسم دلداری - بدان نشان که مرا بی‌نشان همی‌داری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۷:میان تیرگی خواب و نور بیداری - چنان نمود مرا دوش در شب تاری


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - مدیح:اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا - وگر نگویمت از من همی بیازاری


  72. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۴:ز بامداد دلم می‌پرد به سودایی - چو وام دار مرا می‌کند تقاضایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۵:شدم به سوی چه آب همچو سقایی - برآمد از تک چه یوسفی معلایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۷۹:بیامدیم دگربار سوی مولایی - که تا به زانوی او نیست هیچ دریایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۰:تو نور دیده جان یا دو دیده مایی - که شعله شعله به نور بصر درافزایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۶:ز بامداد دلم می‌جهد به سودایی - ز بامداد پگه می‌زند یکی رایی

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹۷:بیا بیا که شدم در غم تو سودایی - درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۴ - سوم چه فرمائی:بزرگوارا در انتظار بخشش تو - نمانده است مرا طاقت شکیبائی


  73. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۰:اگر چه لطیفی و زیبالقایی - به جان بقا رو ز جان هوایی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۵:زهی بیوفا خود نگوئی کجائی - اگر هرگزم خود نبینی نیائی


  74. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۴:چو عشقش برآرد سر از بی‌قراری - تو را کی گذارد که سر را بخاری

    مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹۸:گهی پرده‌سوزی، گهی پرده‌داری - تو سر خزانی، تو جان بهاری


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹:چه باشد اگر با همه دوستگاری - مرا گوئی ای خسته چون میگذاری


  75. مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵۱:چند اندر میان غوغایی - خوی کن پاره پاره تنهایی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹:ای که در عشق صبر فرمائی - من ندارم سر شکیبائی


  76. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰:ای داده بنان گوهر ایمانی را - داده بجوی قلب یکی کانی را


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳:هر چند ز بهر چون تو جانانی را - در عشق تو کم گرفته ام جانی را


  77. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:ای دل بچه زهره خواستی یاری را - کو کرد هلاک چون تو بسیاری را


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲:دل بنهادم هر غم و تیماری را - نتوان بگذاشت چون تو دلداری را


  78. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۲:آن را که غمی باشد و بتواند گفت - گر از دل خود بگفت بتواند رفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۸:ای هر بیدار با خبرهای تو خفت - ای هرکه بخفت در بر لطف تو خفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۲:با جان دو روزه تو چنان گشتی جفت - با تو سخن مرگ نمی‌شاید گفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۶:سر سخن دوست نمیارم گفت - دریست گرانبها نمیارم سفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۵:گفتم بجهم همچو کبوتر ز کفت - گفت ار بجهی کند غمم مستخفت

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱۹:منصور حلاجی که اناالحق میگفت - خاک همه ره به نوک مژگان می‌رفت


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴:با دلبر خود بکام دل گشتم جفت - بر شاخ طرب گل مرادم بشکفت

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶:دلبر که ز من روی بعمدا بنهفت - میگوید دوش چشم من بیتو نخفت


  79. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳:آن روح که بسته بود در نقش صفات - از پرتو مصطفی درآمد بر ذات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۸:از نوح سفینه ایست میراث نجات - گردان و روان میانهٔ بحر حیات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:العین لفقدکم کثیرالعبرات - والقلب لذکرکم کثیرالحسرات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۶:ای خرمنت از سنبلهٔ آب حیات - انبار جهان پر است از تخم موات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۱:برخیز و طواف کن بر آن قطب نجات - مانندهٔ حاجیان به حج و عرفات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۰۴:ما عاشق عشقیم که عشق است نجات - جان چون خضر است و عشق چون آبحیات

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۶:ناگاه بروئید یکی شاخ نبات - ناگاه بجوشید چنین آب حیات


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰:لعل تو ازان زمرد آورد نبات - تا باید از افعی دو زلف تو نجات


  80. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲:آنکس که بروی خواب او رشک پریست - آمد سحری و بر دل من نگریست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳۵:با نی گفتم که بر تو بیداد ز کیست - بی‌هیچ زیان ناله و فریاد تو چیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:تا در دل من صورت آن رشک پریست - دلشاد چو من در همهٔ عالم کیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۵:دلدارم گفت کان فلان زنده ز چیست؟ - جانش چو منم عجب که بی‌جان چون زیست؟

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۳:دوش از سر لطف یار در من نگریست - گفتا بی‌ما چگونه بتوانی زیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۰:زان روز که چشم من به رویت نگریست - یک دم نگذشت کز غمت خون نگریست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۴:عشقی که از او وجود بی‌جان میزیست - این عشق چنین لطیف و شیرین از چیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸۹:گفتم که بیا بچشم من درنگریست - من نیز به حال گفتمش کاین دغلیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴۷:هر روز دل مرا سماع و طربیست - میگوید حسن او بر این نیز مأیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵۵:یکبار بمُردَم و مرا کس نگریست - گر بار دگر زنده شوم دانم زیست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۵۶:یک چشم من از روز جدائی بگریست - چشم دگرم گفت چرا گریه ز چیست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲:یک شب بمراد دل کسی شاد نزیست - کو با غم دل نشد دیگر روزی بیست


  81. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴:از دوستی دوست نگنجم در پوست - در پوست نگنجم که شهم سخت نکوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:امشب منم و طواف کاشانهٔ دوست - میگردم تا بصبح در خانهٔ دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای بی‌خبر از مغز شده غره بپوست - هشدار که در میان جان داری دوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۴:خواهی که ترا کشف شود هستی دوست - بر رو به درون مغز و برخیز ز پوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۲:دلدار اگر مرا بِدِراند پوست - افغان نکنم نگویم این درد از اوست

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۰:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد از دوست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:شیرین سخنم گرچه لطیف و نیکوست - هم می نرهد ز طعنه دشمن و دوست

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶:در عشق اگر به زور و زر کار نکوست - در کیسه مرا زر است و دل دل نیروست


  82. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۶:باران به سر گرم دلی بر میریخت - بسیار چو ریخت چست در خانه گریخت


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:بس رنگ که نقاش ازل می آمیخت - تا بر زبر چشم تو خالی انگیخت


  83. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۷۷:گر شرم همی از آن و این باید داشت - پس عیب کسان زیر زمین باید داشت


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:گر شرم همی از آن و این باید داشت - پس عیب کسان زیر زمین باید داشت


  84. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۵:هر چند به حلم یار ما جورکش است - لیکن زاری عاشقان نیز خوش است


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۸:گفتی که دلم به وصل تو شاد و کش است - میلم همه سوی آن دل درد کش است


  85. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۷:هرچند فراق پشت امید شکست - هرچند جفا دو دست آمال ببست


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:باسبلت سبز یارب آن لب چه لبست - یاقوت شکر طعم زمرد سلبست


  86. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۷۳:آن را که خدای ناف بر عشق برید - او داند ناله‌های عشاق شنید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۱:از شربت سودای تو هر جان که مزید - زآن آب حیات در مزید است مزید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۸:ای عشق تُوَم انّ عذابی لشدید - ای عاشق تو به زخم تیغ تو شهید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۰:پرسید مهم که چشم تو مه را دید - گفتم که بدید و مه ز مه می‌پرسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۶:تیری ز کمانچهٔ ربابی بجهید - از چنبر تن گذشت و بر قلب رسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۳۹:چون روز وصال یار ما نیست پدید - اندک اندک ز عشق باید ببرید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۳:زان مقصد صنع تو یکی نی ببرید - از بهر لب چون شکر خود بگزید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۶:گفتم که به من رسید دردت بمزید - گفتا خنک آن جان که بدین درد رسید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹۷:گفتم که ز خردی دل من نیست پدید - غمهای بزرگ تو در او چون گنجید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۱:هر لحظه همی خوانمش از راه بعید - کو سورهٔ یوسف است و قرآن مجید


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:ای وصل تو شایسته چو عمر جاوید - وی در دل من غم تو شیرین چو امید


  87. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸۱:آن روز که عشق با دلم بستیزد - جان پای برهنه از میان بگریزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲۲:از عشق تو دریا همه شور انگیزد - در پای تو ابرها درر میریزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴۰:چون زیر افکند در عراق آمیزد - دل عقل کند رها ز تن بگریزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۲:عشق آن خوشتر کز او بلاها خیزد - عاشق نبود که از بلا پرهیزد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۸:همواره خوشی و دلکشی نامیزد - هشدار مکن کژ که قدح میریزد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۹:صبر از دل ریش من همی بگریزد - با دیده من خواب همی نامیزد


  88. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۹۸:آن لحظه که از پیرهنت بوی رسد - من خود چه کسم چرخ و فلک جامه درد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۰۰:آن وسوسه‌ای که شرمها را ببرد - آن داهیه‌ای که بندها را بدرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۳:امشب چه لطیف و با نوا می‌گردد - لطفی دارد که کس بدان پی نبرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۶:ای اطلس دعوی ترا معنی برد - فردا به قیامت این عمل خواهی برد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۷۸:بر خاک نظر کند چو بر ما گذرد - تا چهرهٔ ما به خاک ره رشک برد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۳:فردا که به محشر اندر آید زن و مرد - از بیم حساب رویها گردد زرد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۵۷:هم کفرم و هم دینم و هم صافم و درد - هم پیرم و هم جوان و هم کودک خرد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵:شاها بتو ایزد همه آفاق سپرد - نتوان بدو ماه شهرهای تو شمرد


  89. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳۰:اکنون که رخت جان جهانی بربود - در خانه نشستنت کجا دارد سود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۸۱:برقی که ز میغ آن جهان روی نمود - چون سوخته‌ای نیست کرا دارد سود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۹۷:دل دوش در این عشق حریف ما بود - شب تا به سحرگاه نخفت و ناسود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۲۴:ز اول که مرا عشق نگارم بربود - همسایهٔ من ز نالهٔ من نغنود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۴۳:شب رفت کجا رفت همانجای که بود - تا خانه رود باز یقین هر موجود

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۷۸:کامل صفتی راه فنا می‌پیمود - چون باد گذر کرد ز دریای وجود


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:گفتم می خوشگوار پیش آور زود - گفتا شب آدینه نخواهی آسود


  90. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴۵:ای از قدمت خاک زمین خرم و شاد - شد حامله از شادی و صد غنچه بزاد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵۴:ای دوست مگو تو بنده‌ای یا آزاد - بنده که خرد برای زشتی و فساد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۰۹:تا گوهر جان در این طبایع افتاد - همسایه شدند با وی این چار فساد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۱:نایی ببرید از نیستان استاد - با نه سوراخ و آدمش نام نهاد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۴۸:خوابم ز خیال روی تو پشت بداد - وز تو ز خیال تو همی خواهم داد

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۱:عشق آن باشد که خلق را دارد شاد - عشق آن باشد که داد شادیها داد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷:آن شیفته را چو باد در بوق افتاد - آن گنبد سیم رنگ از دست بداد


  91. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۹۲:بیت و غزل و شعر مرا آب ببرد - رختی که نداشتیم سیلاب ببرد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹:هجران تو از دو چشم من خواب ببرد - بی آب دو چشمت از رخم آب ببرد


  92. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۱۸:جانا تبش عشق به غایت برسید - از شوق تو کارم به شکایت برسید


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸:بر من غم عشق بینهایت برسید - وز دست تو کارم بشکایت برسید


  93. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲۷:جائیکه در او چون نگاری باشد - کفر است که آنجای قراری باشد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:روزی که بر منت گذاری باشد - آن روز طراز روزگاری باشد


  94. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶۴:در راه طلب رسیده‌ای میباید - دامان ز جهان کشیده‌ای میباید

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۶۵:عشق تو خوشی چو قصد خونریز کند - جان از قفس قالب من خیز کند

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:آن کس که ترا بیند و شادی نکند - سر زیر و سیه کاسه و سرگردان باد


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶:گفتم سخنی با تو و بد گفتم بد - تالاجرم از تو گشت یک دردم صد

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:زلفی که بر او بند و گره باشد صد - محتاج گره زدن چرا باشد خود


  95. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۸۰:گر چرخ ترا خدمت پیوست کند - مپذیر که عاقبت ترا پست کند


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰:گفتم که مرا چشم تو می پست کند - گو جور کند بر من و پیوست کند


  96. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۶۸:آن کس که ترا دیده بود ای دلبر - او چون نگرد بسوی معشوق دگر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۱:اندیشهٔ دهرت ز چه بگداخت جگر - طبع تو مزاج دهر نشناخت مگر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۳:ای آنکه دلت باید در وی منگر - زاهد شو و چشم را بخوابان بگذار

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۶:ای دلبر عیّار دلِ نیکوفر - از جملهٔ نیکوان توی نیکوتر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۲:این صورت باغست و در او نیست ثمر - تو رنجه مشو بیهده سوگند مخور

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۹۴:در باغ در نیامدم گرد آور - درویش و تهی روم من راهگذر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۶:فرمود خدا به وحی کای پیغمبر - جز در صف عاشقان بمنشین بگذر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۸:گر در سر و چشم عقل داری و بصر - بفروش زبان را و سر از تیغ بخر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۱۷:مجموع تن و قالب خود را بنگر - جوقی مستند و خفته بر همدیگر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۱:من مسخرهٔ تو نیسستم ای فاجر - تا مسخرگی نمایمت بس نادر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۲۲:می‌آید گرگ نزد ما وقت سحر - هم فربه میرباید و هم لاغر


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۴:گفتم که چراست گرد آن تنگ شکر - باریک خطی نبشته از عنبر تر


  97. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۷۲:ای آمده ز آسمان درین عالم دیر - و آورده خبرهای سموات به زیر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۸۵:با همت باز باش و یا هیبت شیر - در مخزن جان درآی با دیدهٔ سیر

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۰۲:زان ابروی چون کمانت ای بدر منیر - دل شیشهٔ پرخون شود از ضربت تیر


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲:یک شهر همیکنند فریاد و نفیر - در مانده بدست زلف آن کافر اسیر


  98. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۲:ای جان سماع و روزه و حج و نماز - وی از تو حقیقت شده بازی و مجاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۳:ای جان لطیف بیغم عشق مساز - در هر نفسش هزار روزه است و نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۳۸:ای عشق تو داده باز جان را پرواز - لطف تو کشیده چنگ جان را در ساز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۰:ای کرده ز نقش آدمی چنگی ساز - جانها همه اقوال تو از روی نیاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۴:امشب که گشاده است صنم با ما راز - ای شب چه شبی که عمر تو باد دراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۶:بازی بودم پریده از عالم راز - تا بو که برم ز شیب صیدی بفراز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۴۷:بنمای بمن رخ ای شمع طراز - تا ناز کنم نه روزه دارم نه نماز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۵۸:گر بکشندم نگردم از عشق توباز - زیرا که ز چنگ ما برون شد آواز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۴:مردانه بیا که نیست کار تو مجاز - آغاز بنه ترانهٔ بی‌آغاز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۶:من بودم و دوش آن بت بنده نواز - از من همه لابه بود و از وی همه ناز

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶۸:من همتیم کجا بود چون من باز - عرضه نکنم به هیچکس آز و نیاز


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۷:ای روی تو را برده مه چرخ نماز - زلفت چو شب هجر سیه رنگ و دراز


  99. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۷۴:آمد آمد ترش ترش یعنی بس - میپندارد که من بترسم ز عسس


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸:گفتی مگذر بکوی ما در زین پس - کامیخته ز مهر با دیگر کس


  100. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹۷:از آتش تو فتاده جانم در جوش - وز باده تو شده است جانم مدهوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰۵:مرغان رفتند بر سلیمان بخروش - کاین بلبل را چرا نمی‌مالی گوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۱:با پیر خرد نهفته میگویم دوش - کز من سخن از سر جهان هیچ مپوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۲۸:تا بتوانی تو جامهٔ عشق مپوش - چون پوشیدی ز هر بلائی مخروش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۳:دانم که برای ما نخفتی همه دوش - بر صفهٔ سرد با یکی بالاپوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۵:در حلقهٔ مستان تو ای دلبر دوش - میخانه درون کشیدم از خم سر جوش

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۳۸:دل یاد تو آرد برود هوش ز هوش - می بی‌لب نوشین تو کی گردد نوش


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹:در جامه ازرق آن بت عشوه فروش - چون ماه ز آسمان پدید آمد دوش


  101. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۰۳:ممکن ز تو چون نیست که بردارم دل - آن به که به سودای تو بسپارم دل


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۴:گفتم که بزلف در کجا دارم دل - بنمای بمن تا بتو بسپارم دل


  102. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۱:آن خوش سخنان که ما بگفتیم به هم - در دل دارد نهفته این چرخ به خم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱۳:آن کس که ببست خواب ما را به ستم - یارب تو ببند خواب او را به کرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۲۷:دستارم و جبه و سرم هر سه به هم - قیمت کردند به یک درم چیزی کم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۶:عمری رخ یکدگر بدیدیم به چشم - امروز که درهم نگریدیم به چشم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۲:گویی تو که من ز هر هنر باخبرم - این بی‌خبری بس که ز خود بیخبرم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۱۷:ماهی فارغ ز چارده می‌بینم - بی‌چشم بسوی ماه ره می‌بینم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۹:در عشق تو تیره حال چون خال توأم - وز پشت خمیده زلف چون دال توام

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴:ایدل نکنی تو زین فضولیها کم - وی شیفته جان شدی گرفتار بغم


  103. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۸۵:بیکار شدم ای غم عشقت کارم - در بیکاری تخم وفا میکارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۳۲:دوش آمده بود از سر لطفی یارم - شب را گفتم فاش مکن اسرارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶۳:عشق است صبوح و من بدو بیدارم - عشق است بهار و من بدو گلزارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۹۹:گوئیکه به تن دور و به دل با یارم - زنهار مپندار که من دل دارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۳۰:من بندهٔ قرآنم اگر جان دارم - من خاک در محمد مختارم

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۲:بر غوش‌بک و قیر‌بک و سالارم - با نصرت و با همّت و با اظهارم


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱:من آتش دشمنان بباد انگارم - بر خاک ز تیغ آبگون خون بارم


  104. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷۷:آشفته همی رَوی به کویی ای جان - می‌جویی از آن گمشدهٔ خویش نشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۲:آن کس که نساخت با لقای یاران - افتاد به مکر دزد و تهدید عوان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۹۳:امشب منم و هزار صوفی پنهان - مانندهٔ جان جمله نهانند و عیان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۰۴:ای دف تو بخوان ز دفتر مشتاقان - ای کف تو بزن بر رگ خون ایشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴۵:تا روی تو قبله‌ام شد ای جان جهان - نز کعبه خبر دارم و نز قبلهٔ نشان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۵۲:چون شاه جهان نیست کسی در دو جهان - نی زیر و نه بالا و نه پیدا و نهان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۶۹:دل باغ نهانست و درختان پنهان - صد سان بنماید او و خود او یکسان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۱:دل گرسنهٔ عید تو شد چون رمضان - وز عید تو شد شاد و همایون رمضان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۲:دلها مثل رباب و عشق تو کمان - زامد شد این کمانچه دلها نالان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۸۷:شد کودکی و رفت جوانی ز جوان - روز پیری رسید بر پر ز جهان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۴:گلباغ نهانست و درختان پنهان - صد سال نماید او و او خود یکسان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۰۷:ما مرد سنانیم نه از بهر سه نان - ما دست زنانیم نه از دست زنان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۲:هشدار که می‌روند هر سو غولان - با دانه و دام در شکار گوران

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۲۳:هم خانه از آن اوست و هم جامه و نان - هم جسم از آن اوست همه دیده و جان


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸:اکنون که فلک بقصد من بست میان - وان یار بخشم و جور بگشاد زبان


  105. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸۰:آن حلوایی که کم رسد زو به دهن - چون دیگ به جوش آمده از وی دل من

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۱۷:ای عاشق گفتار و تفاصیل سخن - ای گر ز سخنوران قهارهٔ کن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳۱:ای یار بیا و بر دلم بر میزان - وی زهره بیا و از رخم زر میزان

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶:بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من - سرمست همی شدیم روزی به چمن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۷۳:دوش آنچه برفت در میان تو و من - نتوان بنوشتن و نه بتوان گفتن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۴:من عاشق عشق و عشق هم عاشق من - تن عاشق جان آمد و جان عاشق تن


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۷:گفتم در گوش اگر دهی راه سخن - گویم سخنیت بهتر از زر کهن

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹:دی وعده خلاف کردم ای عهد شکن - چشم تو نخفت تا بروز روشن


  106. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸:این بنده مراعات نداند کردن - زیرا که به گل رفته فرو تا گردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۱:من بیرخ تو باده ندانم خوردن - بی‌دست تو من مهره ندانم بردن

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۱۹:هر روز خوش است منزلی بسپردن - چون آب روان و فارغ از افسردن


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱:ای دل غم را نهاد باید گردن - خو با غم روزگار باید کردن


  107. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۴۳:ای جان جهان جز تو کسی کیست بگو - بی‌جان و جهان هیچ کسی زیست بگو


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۷:زینسان که منم بعشق در کیست بگو - در محنت ازینگونه کسی زیست بگو


  108. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹۸:ای کان العباد ما اهواه - ما یذکرنا فکیف ما ینساه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۸:تا روی ترا بدیدم ای بت ناآگاه - سرگشته شدم ز عشق گم کردم راه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۲۳:در راه یگانگی چه طاعت چه گناه - در کوی خرابات چه درویش چه شاه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳۹:گیر ایدل من عنان آن شاهنشاه - امشب بر من قنق شو ای روت چو ماه

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴:من میگویم که گشت بیگاه ایماه - میگوید ماه ناگهانی بیگاه


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۰:نا یافته شهرخی ز وصلش ناگاه - شد سیم به پیلوار خرج آن ماه

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۴:از بسکه همیکنم بشب ناله و آه - بر چرخ سیاهشد ز آهم رخ ماه


  109. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۱۵:بفروخت مرا یار به یک دسته تره - باشد که مرا واخرد آن یار سره

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴۱:ما مردانیم نشسته بر تنگ دره - مائیم که شیر و گرگ بر ما گذره


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۳:دلدار کمان دلبری کرد به زه - وافکند بگرد مه بر از مشک زره


  110. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸۴:امشب منم و یکی حریف چو منی - بر ساخته مجلسی برسم چمنی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۲۰:توبه کردم ز شور و بی‌خویشتنی - عشقت بشنید از من به این ممتحنی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۳۶:گفتم صنمی شدی که جان را وطنی - گفتا که حدیث جان مکن گر ز منی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۱:هر روز یکی شور بر این جمع، زَنی - بنیادِ هزار عاقبت را بِکَنی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۵:نه چون رخ تو گلی بود یاسمنی - نه چون قد تو سرو بود در چمنی


  111. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۹۰:ای آنکه به کوی یار ما افتادی - آن روی بدیدی به قفا افتادی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۱۹:ای خواجه ز هر خیال پر باد شوی - وز هیچ ترش گردی و دلشاد شودی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱۴:گر تو نکنی سلام ما را در پی - چون جمله نشاطی و سلامی چون می


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴:ما را ندهد سپهر یک جرعه می - کو را نبود زود خماری در پی


  112. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰۵:ای باد سحر به کوی آن سلسله موی - احوال دلم بگوی اگر یابی روی

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثالث » حکایت:ای باد سحر، به کوی آن سلسله موی - احوال دلم بگوی، اگر باشد روی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:ای دوست اگر نصیحتم می شنوی - مگرای به راستی که محروم شوی


  113. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲۵:ای در دل هر کسی ز مهرت تابی - وی از تو تضرعی بهر محرابی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰۴:بی‌آتش عشق تو نخوردم آبی - بی‌نقش خیال تو ندیدم آبی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۹۴:یک شفتالو از آن لبِ عَنّابی - پُر کرد جهان ز بویِ سیب و آبی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹:تا چند دل آزاری و رخ برتابی - تا چند جفا نمودن و بیتابی


  114. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳۰:ای دل تو و درد او اگر خود مردی - جان بندهٔ تست اگر تو صاحب دردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۷۸:با بی‌خبران اگر نشستی بردی - با هشیاران اگر نشستی مردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴۱:چونی ای آنکه از جمال فردی - صدبار ز چو نیم برون آوردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۰۸:غم را دیدم گرفته جام دردی - گفتم که غما خبر بود رخ زردی

    مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۵۳:مردی که فلک رخنه کند از دردی - مردی که خداش کاشکی ناوردی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۸:دی وعده خلاف آمد از آن آزردی - امروز عتاب و جنگ پیش آوردی


  115. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۶۲:ای نور دل و دیده و جانم چونی - وی آرزوی هر دو جهانم چونی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۳:بی دیدن من جان جهانم چونی؟ - بی من، که مباد بی تو جانم ،چونی؟


  116. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۶۷:مه دوش به بالین تو آمد به سرای - گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای

    مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:مه دوش به بالین تو آمد به سرای - گفتم که ز غیرتش بکوبم سر و پای


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۰:در ساخته بر غم من دیگر جای - ز (آری مگر) ت تعمیه می باشد رای

    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۲:باز این دل سرگشته هجران پیمای - افتاد به دام عاشقی دیگر جای


  117. مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۸۳:هرگز به مزاجِ خود یکی دم نزنی - تا از دمِ خویش، گردنِ غم نزنی


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۱:یک روز به طبع با رهی دم نزنی - تا عالمی از عربده بر هم نزنی


  118. مولانا » فیه ما فیه » فصل شصت و دوم - دوستان را در دل رنجها باشد که آن به هیچ دارو‌یی خوش نشود:آسمان‌هاست در ولایت جان - کار فرمای آسمان جهان


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - پوستین:پوستینی بخواستیم از تو - تا زمستان بسر بریم در آن


  119. مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات:بس که شنیدی صفت روم و چین - خیز و بیا ملک سنایی ببین


    جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - قصیده:ای بحق پادشاه روی زمین - وی بتو تازه گشته دولت و دین