ای رخ خندان تو مایه صد گلستان
باغ خدایی درآ خار بده گل ستان
جامه تن را بکن جان برهنه ببین
جان برهنه خوش است تا چه کنی جامه دان
هین که نهای بیزبان پیش چنین جانها
قصه نی بیزبان نعره جان بیدهان
آمد امروز یار گفت سلام علیک
چرخ و زمین را مجو از نفسش آن زمان
خسرو خوبان بخواست از صنمان سرخراج
خاست غریو از فلک وز سوی مه کالامان
لعل لب او که دور از لب و دندان تو
خواند فسونهای عشق خواجه ببین این نشان
آمد غماز عشق گفت در این گوش من
یار میان شماست خوب و لطیف و نهان
دامن دل را کشید یار به یک گوشهای
گوشه بس بوالعجب زان سوی هفت آسمان
گفت ترایم ولیک هر که بگوید ز من
شرح دهد از لبم ده بزنش بر دهان
و آنک بگوید ز تو برد مرا و تو را
و آنک بگوید ز من دور شد از هر دوان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و از او به عنوان مایهای از سرزندگی و شکوفایی یاد میکند. شاعر از دنیای مادی و ظاهرگری خارج شده و به دنیای روح و معنا میپردازد. او علاقهمند است تا به دور از الزامات دنیوی، به تایید روح حقیقی خود بپردازد. در ادامه، از اثرات عشق و زیباییهای آن سخن گفته میشود و به یاری که در بین جمعی از مردم پنهان است، اشاره میکند. این متن در نهایت بر تأثیر عشق و زیبایی معشوق بر زندگی انسانها تأکید دارد.
هوش مصنوعی: ای چهرهی خندان تو، سرچشمهی زیبایی و سرسبزی در باغی heavenly هستی. برای ما خاری بیاور تا این باغ پر از گل شود.
هوش مصنوعی: لباس جسم را کنار بگذار و به جان بیپوشش نگاه کن، ببین که جان بیپوشش چقدر زیباست. حالا تصمیم بگیر چه کار میکنی با لباس دانایی و آگاهیات.
هوش مصنوعی: به هوش باشید که در برابر چنین روحهایی، شما بدون کلام و بیزبان هستید. داستانی وجود ندارد که بدون زبان گفته شود و نفس بیصدا هم نمیتواند جان را بیان کند.
هوش مصنوعی: امروز یارم آمد و سلام کرد. نیازی نیست به چرخ و زمین توجه کنی، زیرا نفسی که او دارد، ارزش بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: خسرو زیبا از مقامهای هنرمند خواست و ندا به آسمان بلند شد و از طرف ماه، صدای کالامان به گوش رسید.
هوش مصنوعی: زیبایی لبهای او که به دور از لب و دندان توست، جادوهای عشق را میخواند. ای خواجه، این نشانه را ببین.
هوش مصنوعی: عاشق با شوق و راز به من گفت که میان شما، یاری وجود دارد که زیبایی و لطافتش پنهان است.
هوش مصنوعی: یار دل را به گوشهای کشید و در آنجایی که بسیار شگفتانگیز بود، حواس و افکار من را به خود جلب کرد، از آن سو تا هفت آسمان.
هوش مصنوعی: میگوید که اگر کسی بخواهد از من صحبت کند و شرحی دربارهام بدهد، بهتر است خودش را معرفی کند و از دهان من چیزی نشنود، زیرا من خودم میتوانم درباره خودم بگویم.
هوش مصنوعی: میگوید که او (کسی) از من دور شده و من را هم از خود دور کرده است، و این دوری به گونهای است که هیچ ارتباطی دیگر باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان
قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین
لفت بخورد و کرم درد گرفتم شکم
سر بکشیدم دودم مست شدم ناگهان
ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان
دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران
بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی
چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان
خانه اندوه را زیر و زبر کن همی
[...]
تا که بود آفتاب تا که بود آسمان
فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان
تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان
هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان
ای شده اشکال شعر از دل و طبعت بیان
ساخته از عقل و فضل بر تن و جان قهرمان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.