تشنهٔ خویش کن مده آبم
عاشق خویش کن ببر خوابم
تا شب و روز در نماز آیم
ای خیال خوش تو محرابم
گر خیال تو در فنا یابم
در زمان سوی مرگ بشتابم
بر امید خیال گوهر تو
جاذب هر مسی چو قلابم
بر امید مسببالاسباب
رهزن کاروان اسبابم
رحمتی آر و پادشاهی کن
کاین فراق تو بر نمیتابم
زان همیگردم و همینالم
که بر آب حیات دولابم
زان چو روزن گشادهام دل و چشم
که توی آفتاب و مهتابم
آن زمانی که نام تو شنوم
مست گردند نام و القابم
آن زمانی که آتش تو رسد
بجهد این دل چو سیمابم
بس کن از گفت کز غبار سخن
خود سخنبخش را نمییابم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره longing و عشق عمیق به محبوب است. شاعر از معشوق میخواهد او را سیراب کند و خوابش را بگیرد، تا دائماً در حالت نماز و دعا باشد. او به خیال محبوب خود وابسته است و آن را مظهر عشق میداند. شاعر ابراز میکند که نمیتواند فراق محبوب را تحمل کند و از این وضعیت به شدت رنج میبرد. همچنین، او در پی رحمت و سلطنت محبوب است تا از این درد فارغ شود. در نهایت، شاعر به جستجوی کلمات و معانی میپردازد و بیان میکند که نمیتواند به درستی احساسات خود را بازگو کند و به دنبال حقیقت و وجود عشق است.
هوش مصنوعی: نگذار که به خواستهام برسم و از عشق تو سیراب شوم، بلکه مرا در حالتی عاشقانه و خوابآلود نگهدار.
هوش مصنوعی: به امید تو همیشه در حال عبادت و نماز هستم، ای آرزوی زیبای من که مثل یک مکان مقدس برایم هستی.
هوش مصنوعی: اگر خیال تو را در نابودی پیدا کنم، به سوی مرگ با شتاب خواهم رفت.
هوش مصنوعی: من به خاطر امید و خیال تو، مانند قلابی هستم که هر چیز ناپایدار و بیارزش را به خود جذب میکند.
هوش مصنوعی: من به امید کسی که همه چیز را تدبیر میکند، در مسیر زندگیام دچار مشکلات و ناملایمات هستم.
هوش مصنوعی: با رحمت خود به من محبت کن و مرا صاحب مقام و ارزش قرار ده، زیرا که این جدایی تو را نمیتوانم تحمل کنم.
هوش مصنوعی: به دلیل غفلت و بیتوجهی به زندگی واقعی، در تلاش و زحمت هستم و از این وضعیت دلناله میکنم.
هوش مصنوعی: از وقتی که در دل و دیدهام را به روی تو باز کردهام، تو برای من مانند خورشید و ماه میدرخشی.
هوش مصنوعی: هرگاه نام تو را میشنوم، حالم به قدری دگرگون میشود که انگار مست شدهام و نام و القابم از یاد میرود.
هوش مصنوعی: وقتی که آتش عشق تو به من برسد، این دل من مانند سیمابی مضطرب و بیقرار خواهد شد.
هوش مصنوعی: دیگر صحبت نکن، چون در میان حرفهایم نمیتوانم به سخنان زیبا و مفهومی دست پیدا کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بستهٔ خویش کن ببُر خوابم
تشنهٔ خویش کن مده آبم
ای کریمی که هست گاه کرم
دل و دست تو کان و دریابم
من گرانی نکرده ام هرگز
وز پی نان نبرده ام آبم
گر اشارت شود بکمتر چیز
[...]
همچو کاریگری رسن تابم
هر زمان خویشتن ز بس یابم
واجب آن شد که کار دریابم
گر نگیرد چو دیگران خوابم
زانکه بی میغ بر تو گر تابم
نیست گردی ترا کجا یابم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.