اجل منتخب الدین اوحد الفقرا
کند قبول سلام و دعا برون زشمار
بغایتی بلقای تو آرزو مندم
که شرح دادن بعضی از آن بود دشوار
تو خویشتن زمی اندر کنار گیر از آنک
گرفته حجره محروس دیگری بکنار
وگرت دست رسد درد گر صلت پیوند
که آن ستیره بیکبارگی گسست مهار
عنان بوقت نگهدار سخت و سست مگیر
که تا برون نکند سر زنیفه شلوار
تو سخت میکن و مرز آب میده و میرو
که قلتبانی ازو در جوار باشد خوار
ولی تو تنگ مکن دل که در نخواهی ماند
بهیچ جا بچنین کیر از چنان کفتار
نعوذ بالله ازین گفته خاکمان به دهن
ز طیبتی که درو واجبست استغفار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیقراری و آرزوی ملاقات با محبوب اشاره دارد. شاعر در اول از قبول سلام و دعا صحبت میکند و آرزوی خود را برای دیدار محبوب بیان میکند، که توضیح در مورد آن دشوار است. او به محبوب توصیه میکند که از دنیای مادی فاصله بگیرد و به سوی خداوند بگراید. شاعر هشدار میدهد که در نگهداری از علاقه خود، باید با دقت رفتار کند و از افراط و تفریط دوری کند. او در انتها از گناهان و اشتباهات بشری ابراز برائت میکند و خواستار استغفار از گناهان میشود.
هوش مصنوعی: مرگ، که برگزیده دین و یگانه فقراست، سلام و دعا را میپذیرد و از احصای آنها خارج است.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که به نهایت وصال تو برسم، چرا که توضیح دادن برخی از جوانب آن بسیار دشوار است.
هوش مصنوعی: خودت را در کنار زمین قرار بده، زیرا که اتاق بستهای باید جای دیگری پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر به درد و رنجی دست یابی، و ارتباطی برقرار کنی، همانند یک رشته که به یکباره پاره میشود، این زخم نیز به طور ناگهانی از بین میرود.
هوش مصنوعی: در موقع مناسب کنترل اوضاع را بهخوبی حفظ کن و نگذار شرایط بحرانی به وجود بیاید، چرا که ممکن است اوضاع بهگونهای پیش برود که کار از دستت خارج شود.
هوش مصنوعی: تو به سختی عمل میکنی و در عین حال به دیگران خدمت کرده و از آنها فاصله میگیری، این را بدان که در نزدیکی تو کسی کمارزش خواهد بود.
هوش مصنوعی: دل خود را تنگ نکن، زیرا هیچ جا جاودان نخواهی ماند، مثل دمی که در کنار چنین موجودی نمیتوان باقی ماند.
هوش مصنوعی: ما از این حرف بر حذر هستیم که خاکمان را به دهان بگذاریم، چرا که در وجود چنین چیزی، توبه و استغفار لازم است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.