شهر پر شد لولیان عقل دزد
هم بدزدد هم بخواهد دستمزد
هر که بتواند نگه دارد خرد
من نتانستم مرا باری ببرد
گرد من میگشت یک لولی پریر
همچنینم برد کلی کرد و مرد
کرد لولی دست خود در خون من
خون من در دست آن لولی فسرد
تا که میشد خون من انگوروار
سالها انگور دل را میفشرد
کرد دیدم کو کند دزدی ولیک
کرد ما را بین که او دزدید کرد
کی گمان دارد که او دزدی کند
خاصه شه صوفی شد آمد مو سترد
دزد خونی بین که هر کس را که کشت
خضر و الیاسی شد و هرگز نمرد
رخت برد و بخت داد آنگه چه بخت
سیم برد و دامن پرزر شمرد
دردها و دردها را صاف کرد
پیش او آرید هر جا هست درد
این جهان چشمست و او چون مردمک
تنگ میآید جهان زین مرد خرد
باز رشک حق دهانم قفل کرد
شد کلید و قفل را جایی سپرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف اوضاع نابسامان جامعهای میپردازد که پر از افرادی است که عقل و خرد را میدزدند و به دنبال منفعت شخصی خود هستند. شاعر در مبارزه با این دزدی عقل و خرد، خود را ناتوان میبیند و به تجربه تلخی اشاره دارد که به دست "لولی" (نوعی بیمسئولیت و هرج و مرج) میافتد. او درد و رنجهای ناشی از این ناپایداری را بیان میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که این جهان مانند چشم و شعاعی از حقیقت است که در آن انسانها به دنبال یافتن خرد و درک واقعی هستند. در پایان، شاعر قفل شدن دهانش به دلیل حسادت خدا را توصیف میکند که به نوعی مانع از بیان حقایق میشود.
هوش مصنوعی: شهر پر از افرادی شده که عقل را به سرقت میبرند؛ آنها هم دست به دزدی میزنند و هم انتظار پاداش و مزد را دارند.
هوش مصنوعی: هر کسی که بتواند عقل و فکر من را حفظ کند، من نتوانستم او را به جایی برسانم.
هوش مصنوعی: یک مرد سرگردان و بیخانمان به دور من میچرخید و در نهایت باعث شد روح و انرژیام را از دست بدهم و تضعیف شوم.
هوش مصنوعی: یک جوان کولی در دستانش، خون من را میفشارد و در واقع، خون من به دست او سرد و بیجان شده است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که میتوانستم، خون من مانند انگور سالها در دلها فشرده میشد و تبدیل به شراب عشق میگردید.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی اشاره به این دارد که شخصی را دیدیم که به دزدی مشغول بود، اما در عین حال خودش ما را میدید و متوجه میشد که ما هم به او نگاه میکنیم. به این معناست که او از کار ناپسند خود آگاه است و ما را در حال نظارت بر خود احساس میکند.
هوش مصنوعی: کیست که تصور کند او دزدی کند، به ویژه وقتی که خود پادشاهی از صوفیان شده و پردهها را برداشت.
هوش مصنوعی: دزد خونی را مشاهده کن که هر کسی را که به قتل میرساند، مانند خضر و الیاس جاودانه میشود و هرگز نمیمیرد.
هوش مصنوعی: او لباسش را برد و بختش هم به او داد، حالا چه بختی که مثل سیم میدرخشد و دامنی پر از زر و زیور دارد.
هوش مصنوعی: همه دردها و مشکلات را در هر جایی که هست، به او نشان دهید و در کنار او، آنها را تسکین دهید.
هوش مصنوعی: این دنیا مانند یک چشم است و او مانند مردمکی فراخ در میآید که با خرد یک انسان آگاه، دنیا به تنگی میافتد.
هوش مصنوعی: عشق و محبت الهی باعث شد تا من نتوانم به راحتی حرف بزنم و درواقع زبانم بسته شد، طوری که راز و کلید فهم این حالت نیز در جایی محفوظ مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.