گنجور

 
جمال‌الدین عبدالرزاق

سلام من که رساند بدان خجسته دیار

که هست مجمع احباب و محضر احرار

ببقعه که درو دوستان من جمعند

چه دوست؟ جانم واز جان عزیز تر صد بار

هزار بوسه بر آن خاک برنهد وانگه

سلام من برساند چگونه؟ عاشق وار

بلطف گوید کاین لعبتان دیده من

زگرم و سرد نگهدارهان و هان زنهار

همه چو لاله و گل نو شکفته اند و لطیف

نگاه دار گل ولاله را ززحمت خار

عزیز باشد نو باوه هر کجا که رسد

شکوفه دل ما را چنان گرامی دار

قضا بدان قدر آب آتش انگیزد

اگر نشیند بر دامنی زباد غبار

غلام و چاکر آب و هوای آن خاکم

اگر بسازد با دوستانم این یکبار

بغیر غنچه بدو مبادکس دلتنگ

بغیر نرگس در وی مباد کس بیمار

زمن ببرد عزیزان و دوستانم چرخ

بمن جز این نتواند زمانه غدار

همی بنالم از شوق دوستان قدیم

چنانکه زیرگه اززخم زخمه نالدزار

بدم چو بلبل آنگه که پیش دیده من

بدند همچو گل نوشکفته در گلزار

کنون زدوری ایشان دو جوی میرانم

زآب دیده و دم بسته ام چو بوتیمار

زبس سرشک چو شنگرف و آه سرددلم

گرفته آینه طبع من کنون زنگار

تو زندگانی بی دوستان مدان ازعمر

که مرگ به زچنین زندگی بود صد بار

 
 
 
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه