سلام من که رساند بدان خجسته دیار
که هست مجمع احباب و محضر احرار
ببقعه که درو دوستان من جمعند
چه دوست؟ جانم واز جان عزیز تر صد بار
هزار بوسه بر آن خاک برنهد وانگه
سلام من برساند چگونه؟ عاشق وار
بلطف گوید کاین لعبتان دیده من
زگرم و سرد نگهدارهان و هان زنهار
همه چو لاله و گل نو شکفته اند و لطیف
نگاه دار گل ولاله را ززحمت خار
عزیز باشد نو باوه هر کجا که رسد
شکوفه دل ما را چنان گرامی دار
قضا بدان قدر آب آتش انگیزد
اگر نشیند بر دامنی زباد غبار
غلام و چاکر آب و هوای آن خاکم
اگر بسازد با دوستانم این یکبار
بغیر غنچه بدو مبادکس دلتنگ
بغیر نرگس در وی مباد کس بیمار
زمن ببرد عزیزان و دوستانم چرخ
بمن جز این نتواند زمانه غدار
همی بنالم از شوق دوستان قدیم
چنانکه زیرگه اززخم زخمه نالدزار
بدم چو بلبل آنگه که پیش دیده من
بدند همچو گل نوشکفته در گلزار
کنون زدوری ایشان دو جوی میرانم
زآب دیده و دم بسته ام چو بوتیمار
زبس سرشک چو شنگرف و آه سرددلم
گرفته آینه طبع من کنون زنگار
تو زندگانی بی دوستان مدان ازعمر
که مرگ به زچنین زندگی بود صد بار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان
که راستگویتر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
فغان ز دست ستمهای گنبد دوار
فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار
چه اعتبار بر این اختران نامعلوم
چه اعتماد بر این روزگار ناهموار
جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.