اگر سرمست اگر مخمور باشم
مهل کز مجلس تو دور باشم
رخم از قبلهٔ جان نور گیرد
چو با یاد تو اندر گور باشم
قرارم کی بود خود در تک گور
چو بر دمگاه نفخ صور باشم
صد افسنتین و داروهای نافع
توی جان را چو من رنجور باشم
شوم شیرین ز لطف گوهر تو
اگر چون بحر تلخ و شور باشم
اگر غم همچو شب عالم بگیرد
برآ ای صبح تا منصور باشم
توی روز و منم استارهٔ روز
عجب نبود اگر مشهور باشم
به من شادند جمله روزجویان
چو پیش آهنگ چون تو نور باشم
مرا مخمور میداری نه از بخل
ولی تا ساکن و مستور باشم
بدان مستور میداری چو حوتم
که تا از عقربت مهجور باشم
چه غم دارم ز نیش عقرب ای ماه
چو غرق شهد چون زنبور باشم
خمش کردم ولیکن عشق خواهد
که پیش زخمهاش تنبور باشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مو که مست از می انگور باشم
چرا از نازنینم دور باشم
مو که از آتشت گرمی نوینم
چرا از دود محنت کور باشم
اگر من فی المثل در هجو کوشم
بنزد عقل کی معذور باشم
کسی کم هجو باید گفتن آخر
زاول خود ازان کس دور باشم
نگردد سفله رنجور از شنیدنش
[...]
اگر نزدیک وگر از دور باشم
همی تا من منم مهجور باشم
ز یار خویش تا کی دور باشم؟
چنین دلخسته و رنجور باشم؟
ز جانان تا به کی مهجور باشم
همان بهتر که از خود دور باشم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.