گنجور

 
مولانا

آن کس که نساخت با لقای یاران

افتاد به مکر دزد و تهدید عوان

می‌گفت و همی گریست و انگشت گزان

فریاد من از خوی بد و بار گران

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode