گنجور

 
مولانا

تو بشکن چنگ ما را ای معلا‌‌!

هزاران چنگ دیگر هست اینجا

چو ما در چنگ عشق اندر فتادیم

چه کم آید بر ما چنگ و سرنا‌‌؟!

رباب و چنگ عالم گر بسوزد

بسی چنگی که پنهانیست یارا‌!

ترنگ و تنتنش رفته به گردون

اگر چه ناید آن در گوش صما

چراغ و شمع عالم گر بمیرد

چه غم چون سنگ و آهن هست برجا

به روی بحر خاشاک است اغانی

نیاید گوهری بر روی دریا

ولیکن لطف خاشاک از گهر دان

که عکس عکس برق اوست بر ما

اغانی جمله فرع شوق وصلی‌ست

برابر نیست فرع و اصل اصلا

دهان بربند و بگشا روزن دل

از آن ره باش با ارواح گویا

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۱۰ به خوانش نازنین بازیان
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اشکالات خوانش

# ۱..بیت ۳،بعداز چنگی ،که،حذف شده،وچنگی،به معنی چنگ نواز،درست تلفظ نشده.
۲..بیت ۸ مصرع ۲،فرع،به اشتباه، فر تلفظ شده

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

شبی دیرند و ظلمت را مهیا

چو نابینا درو دو چشم بینا

عسجدی

بامید قبولت بکر فکرم

چو بهر یوسف مصری زلیخا

بانواع نفایس خویشتن را

بسان نوعروسی کرده آسا

کسی کز خدمتت دوری کند هیچ

[...]

عنصرالمعالی

ترا توفیق خواهم در دعا تا

دهی هر کاردان را کاردانی

انوری

ایا صدری که از روی بزرگی

فلک را نیست با قدر تو بالا

خجل از قدر و رایت چرخ و انجم

غمی از دست و طبعت ابر و دریا

کله با همتت بنهاده کیوان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه