گنجور

 
مولانا

گفت لَبَم ناگهان نامِ گل و گلسِتان

آمد آن گلعُذار کوفت مَرا بَر دَهان

گفت که سلطان مَنم، جانِ گلستان مَنم

حَضرتِ چون مَن شَهی، وآنگه یادِ فُلان؟

دفِّ مَنی هین مَخور سیلیِ هَر ناکَسی

نایِ مَنی هین مَکُن از دَمِ هَر کَس فَغان

پیشِ چو مَن کِیقُباد، چَشمِ بَدم دور باد!

حیف نَباشَد که تو یاد کُنی از کِهان؟

جُغد بُوَد کو به باغ یادِ خَرابه کند

زاغ بُوَد کو بَهار، یاد کند از خَزان

چَنگ به مَن دَر زدی، چَنگِ مَنی دَر کنار

تار که دَر زَخمه‌ام سُست شَوَد، بُگسَلان

پُشتِ جهان دیده‌ای رویِ جَهان را ببین

پُشت به خود کن که تا روی نَماید جَهان

ای قمرِ زیر میغ! خویش نَدیدی، دریغ!

چند چو سایه دَوی، در پیِ این دیگران؟

بَس که مَرا دامِ شعر، از دَغَلی بَند کرد

تا که زِ دَستم شکار، جَست سویِ گلسِتان

در پیِ دُزدی بُدَم، دُزد دِگَر بانگ کرد

هِشتم بازآمَدم، گفتم و هین چیست آن؟

گفت که اینک نشان، دُزدِ تو این سوی رَفت

دُزدِ مَرا باد داد آن دَغَلِ کَژنِشان

 
 
 
گلها برای اندروید
غزل شمارهٔ ۲۰۵۹ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
اشکالات خوانش

# سلام بیا چهارم مصرع دومش حیف نباشی را شدم نباشد می خوانند البته سرچ هم شد هیچ نسخه ای شدم نیامده در چهار مورد، فتحه و کسره سلیقه ای خوانده میشود که اشکال محسوب نمی کنیم! با عرض خسته نباشید

فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
منوچهری

باده فراز آورید چارهٔ بیچارگان

قوموا شرب الصبوح، یا ایها النائمین

مسعود سعد سلمان

ویژه می پیر نوش گشت چو گیتی جوان

دل چو سبک شد ز عشق در ده رطل گران

بر ارغوان بیش خواه از ارغوان رخ بتی

چو ارغوان باده ای که رخ کند ارغوان

خانه اندوه را زیر و زبر کن همی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
امیر معزی

تا که بود آفتاب تا که بود آسمان

فرّخ بادت بهار خرّم بادت خزان

تا که بپاید سپهر تا که بماند جهان

هم به سعادت بپای هم به سلامت بمان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه