|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از معانی بلند و عرفانی صحبت میکند و سوال میکند که انسان از کجا آمده و به کجا میرود. او به یاد مقامهای معنوی و روحانی میافتد و احساس میکند که این یادها در حال فراموشی هستند. شاعر به سرگردانی و گیجی انسان اشاره میکند و از بیارزشی زندگی که به خاک فروخته میشود، انتقاد میکند. او به ارزش بالای وجود انسان و مقام روحانی اشاره دارد و یادآور میشود که انسان از جایی والا و مقدس آمده است.
هوش مصنوعی: تو خود میدانی از کجا آمدهای، از دل حرم پر از جلال و زیبایی.
هوش مصنوعی: به یاد بیاور که اگر به یاد میآوری، آن موقعیتهای زیبا و روحانی در ذهنت زنده خواهند شد.
هوش مصنوعی: بنابراین، تو دیگر آنها را فراموش کردهای و در نتیجه، در سردرگمی و حیرت به سر میبری.
هوش مصنوعی: فروش جان خود به یک مشت خاک، چه معاملهی عجیب و ارزانی است.
هوش مصنوعی: خاک و زمین هم دارای ارزش و قیمتی هستند و شایسته نیست که به جایگاهی پایینتر تن بدهند، حتی اگر برای آنها مقام و سلطنتی فراهم شود.
هوش مصنوعی: زیبایانی که به دلخواه خود، از آسمان به سوی تو آمدهاند، با ظرافت و در خفا حضور دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من همان گویم کان لاشه خرک
گفت و می کند بسختی جانی
چه کنم ؟ بار کشم ، راه روم
که مرا نیست جزین درمانی
یا بمیرم من و یا خر بنده
[...]
دلم ای دوست تو داری دانی
جان ببر نیز که میبتوانی
به دلی صحبت تو نیست گران
چه حدیثست به جان ارزانی
گویمت بوسه مرا گویی جان
[...]
ای حریم حرمت یزدانی
وی نهاد لطفت جسمانی
از نکوئی دوم فردوسی
وز بلندی شرف کیوانی
خوشتر از کارگه ار تنگی
[...]
بی تو دردی است ز هر درمانی
اینت بی دردی و بی درمانی
زلف پر فتنه فشانی هر دم
فتنه زلف چرا ننشانی
ماه روئی و چو چرخ دم ساز
[...]
ای صفات کرمت روحانی
وی تو در ملک نظام ثانی
هر کجا حضرت تو، آسایش
هر کجا دولت تو، آسانی
همه زرهای جهان را نقشست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.